جدول جو
جدول جو

معنی اندکس

اندکس((اَ دِ))
سبابه، انگشت شهادت، انگشتی (چاپ)، فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید (واژه فرهنگستان)، عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله
تصویری از اندکس
تصویر اندکس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اندکس

اندکس

اندکس
فهرست، شماره ای که روی نامه های اداری می نویسند و نامه با آن شماره در دفترهای مخصوص ثبت می شود، انگشتی
اندکس
فرهنگ فارسی عمید

اندکس

اندکس
دفتری که شمارۀ نامه های ثبت شده در دفتر اندیکاتور را با شماره های آن نامه ها در آن ثبت کنند. (فرهنگ فارسی معین). فهرست. (لغات فرهنگستان) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

اندخس

اندخس
پشت و پناه، پشتیبان، برای مِثال چرا رانی کسی را از برِ خویش / که اندخسش نباشد جز درِ تو (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - اندخس)، بن مضارعِ اندخسیدن
اندخس
فرهنگ فارسی عمید