چین و چروک پیداکرده، پرچین و چروک شده، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، آژنگ ناک
چین و چروک پیداکرده، پُرچین و چروک شده، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم چُروکیده، پُرشِکَن، پُر پیچ و تاب، پُرگِرِه، پُرآژَنگ، پُرنَوَرد، پُرشِکَنج، پُرکوس، پُرماز، آژَنگ ناک
ریزریز کرده شده. (برهان قاطع). خرد کرده شده. ریزریز شده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). ریزه ریزه شده. (فرهنگ فارسی معین) : کاسۀ سر بازرگان بگماز شراب است گوشت تن مجتازان انجیده کباب است. منوچهری.
ریزریز کرده شده. (برهان قاطع). خرد کرده شده. ریزریز شده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). ریزه ریزه شده. (فرهنگ فارسی معین) : کاسۀ سر بازرگان بگماز شراب است گوشت تن مجتازان انجیده کباب است. منوچهری.
بنهایت رسیدن و آخرشدن کار. (آنندراج). آخرشدن و بنهایت رسیدن. (فرهنگ رشیدی). آخرشدن. (مؤید الفضلاء) (شرفنامۀ منیری). منتهی گشتن و به آخر رسیدن و بپایان آمدن کار و تمام شدن. (ناظم الاطباء) : چو انجامیده شد گفتار رامین چو باد از پیش اوبرگشت آذین. (ویس و رامین). بنگر که جهانت چون بینجامد هر روز تو کار نو چه آغازی. ناصرخسرو. در یک هفته سه انقلاب بدین نسق انجامید. (بدایعالازمان).
بنهایت رسیدن و آخرشدن کار. (آنندراج). آخرشدن و بنهایت رسیدن. (فرهنگ رشیدی). آخرشدن. (مؤید الفضلاء) (شرفنامۀ منیری). منتهی گشتن و به آخر رسیدن و بپایان آمدن کار و تمام شدن. (ناظم الاطباء) : چو انجامیده شد گفتار رامین چو باد از پیش اوبرگشت آذین. (ویس و رامین). بنگر که جهانت چون بینجامد هر روز تو کار نو چه آغازی. ناصرخسرو. در یک هفته سه انقلاب بدین نسق انجامید. (بدایعالازمان).