- انتفاع
- سود یافتن، نفع گرفتن
معنی انتفاع - جستجوی لغت در جدول جو
- انتفاع ((اِ تِ))
- سود بردن، نفع کردن، نفع بردن، حقی که به موجب آن می توان از ملک دیگری استفاده کرد اما نمی توان آن را به شخص ثالث انتقال داد، جمع انتفاعات
- انتفاع
- نفع گرفتن، سود بردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سود آوری
خاستن، برخاستن، بلند شدن، بالا آمدن، بلندی گرفتن
برانگیختگی، تاسه مندی، لاغری، دگر رنگی
افراشتگی، بلندی، بلندا
آهنجش
چادرسرکردن، گیاهناکی زمین، دگرگون شدن رنگ، درپیچیدن
بیزاری جستن، دور گردیدن، در خواستن در خواست کردن
دلهره ناآرامی، پا فشاری، همه را مکیدن
سیخ شدن مو، بال گشودن - از هم باز شدن
رخنه کردن
نیستاکی نیست گرداندن، همه را برگرفتن، شیر نوشیدن
آماسیدن باد آوردن باد کردن بر آماسیدن آماس کردن ورم کردن ظماسیدن، آماس ورم، جمع انتفاخات
شکارخواهی برانگیختن شکار
نیست شدن، از میان رفتن، نیستی، نابودی ،دور شدن، یکسو گردیدن
بر کشیدن، دارو به بینی کردن، به زور کندن
بازداشتن، امتناع، برکندن
بخشش خواستن، سود خواستن، آب و گیاه خواستن بطلب آب و علف و منفعت و احسان شدن، طلب عطا و بخشش طلب صله
دورشدن به کناررفتن، رانده شدن، نیست شدن، درآمدن، آهسته سخنی ژرف سخنی دور شدن بر کنار گشتن، باز داشته شدن رانده شدن، در ایستادن در آمدن، خوض پیوستن
فاصلۀ عمودی چیزی نسبت به یک سطح، بلندی مثلاً ارتفاع قلۀ دماوند نسبت به سطح زمین ۶۱۷۰ متر است
بالا آمدن، برآمدن، بلندی گرفتن، بلند شدن، بلند مرتبگی، رفعت
رفع شدن، از بین رفتن
در کشاورزی کنایه از محصول، عایدی، درآمد
در علم ریاضی پاره خطی عمودی که از قاعدۀ یک شکل هندسی تا رٲس آن شکل ترسیم شده باشد
در ادبیات در فن بدیع آوردن اسم یا صفتی در شعر و بالا بردن آن به صورت درجه به درجه،برای مثال قطره باران گشت و باران سیل و سیل انگیخت رود / رود دریا گشت و دریا می شود طوفان نوح (علی نقی کمره ای - لغتنامه - ارتفاع) ،
در علم منطق سلب، نفی، نبودن
در علم نجوم زاویۀ میان یک جرم آسمانی تا صفحۀ افق که نهایتاً ۹۰ درجه است
در علم جغرافیا فاصلۀ عمودی هر نقطه نسبت به سطح آب های آزاد
بالا آمدن، برآمدن، بلندی گرفتن، بلند شدن، بلند مرتبگی، رفعت
رفع شدن، از بین رفتن
در کشاورزی کنایه از محصول، عایدی، درآمد
در علم ریاضی پاره خطی عمودی که از قاعدۀ یک شکل هندسی تا رٲس آن شکل ترسیم شده باشد
در ادبیات در فن بدیع آوردن اسم یا صفتی در شعر و بالا بردن آن به صورت درجه به درجه،
در علم منطق سلب، نفی، نبودن
در علم نجوم زاویۀ میان یک جرم آسمانی تا صفحۀ افق که نهایتاً ۹۰ درجه است
در علم جغرافیا فاصلۀ عمودی هر نقطه نسبت به سطح آب های آزاد
فعالیت ذهنی که در آن از مجموع ویژگی های یک چیز، ویژگی خاصی از آن مورد توجه قرار می گیرد، برکندن، از جای بیرون کشیدن، برکنده شدن
دور شدن، برکنار شدن، به یک سو رانده شدن، بازداشته شدن
به طلب نیکویی و احسان شدن، بخشش خواستن، در طلب آب و علف رفتن
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
برخاستن، بلند شدن، جمع آوری محصول، بلندی، اوج، فاصله بین رأس تا ضلع روبرو، حاصل زراعت، بلندی سطح زمین نسبت به سطح دریا، فاصله ستاره از افق
Elevation, Height
возвышение , высота
Erhebung, Höhe
висота