- انتحات
- تراشیدن تراشیدگی
معنی انتحات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زاب بر شمردن (زاب صفت) ستودن گرامی شدن
خاموش بودن
آهنگیدن، دل نهادن
بر خود بستن، چامه دزدی بخود بستن بخویش در بستن بخود نسبت دادن، سخن دیگری بر خویشتن بستن و آن چنان باشد که کسی شعر دیگری را مکابره بگیرد و شعر خویش سازد بی تغییری و تصرفی در لفظ و معنی آن یا بتصرفی اندک، جمع انتحالات
سرنگونی بدبیاری
خودکشی، خویشتن را کشتن
گریستن سخت موییدن
خود را کشتن، خودکشی کردن، خودکشی
سخن یا شعر کسی را به خود نسبت دادن، به خود بستن، به خود نسبت دادن، خود را به مذهبی بستن
بحث، جستن، تفحص
ربودن، کشیدن آب از چاه آبکشی
سوراخ کردن
از بن کندن
جمع اختف
جمع اختط
جمع اختس
جمع اختج. اختجها و حرکات و انقباضات ناگهانی اعضا
جمع احتیال
جمع احتمال یا حساب احتمات بر روی امکان وقوع پیشامدی یا صورت گرفتن کاری حساب کردن و احتمالهای کار را بحساب آوردن
از مکانی به مکان دیگر شدن، سفر کردن، کوچ کردن، کوچیدن
رسوایی: رسوا شدن
پاک کردن کاسه به انگشت ته چیزی را بالا آوردن آب کاسه را بانگشت پاک کردن
گشتن دگرگون شدن، دگرگونی، محال شمردن ناروا داشتن
پگه خوانی خواندن خروس در پگاه (سحر)
کاویدن، گفتمان
آزمون، آزمایش
بازکاوی
خوردن خورش یافتن
گزینش بر گزیدن، ستمگری، خوار داشت، فرود ستادگان، به سختی درافتادن، درد سر، درافکندن، سر زده رفتن در آمدن بی اندیشه در امری داخل شدن، خود را بسختی در افکندن خویشتن را بمشقت انداختن بسختی در افتادن: اقتحام معارک، جمع اقتحامات
باز کاویدن
مال گرفتن
به گوشه چشم نگریستن، توجه داشتن و روکردن به کسی