جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ابتحاث

ابتحاث

ابتحاث
بحث. جستن. کاویدن. فحص و تفحص، بازیچه بازیدن
لغت نامه دهخدا

ابتعاث

ابتعاث
بعث. (زوزنی). نَشر. برانگیختن. فرستادن. (حبیش تفلیسی). گسیل کردن. ارسال
لغت نامه دهخدا

افتحاث

افتحاث
بازکاویدن از چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). تفتیش کردن از چیزی که نزد کسی است.
لغت نامه دهخدا