- انبه
- ماخوذ از هندی، نوعی میوه خوردنی
معنی انبه - جستجوی لغت در جدول جو
- انبه
- درختی تناور با برگ های دراز و نوک تیز و گل های خوشه ای که بلندیش به ده متر می رسد و در هندوستان می روید، میوۀ این درخت که بزرگ و گوشتی است و هسته ای بزرگ دارد
- انبه
- انبوه، پر، بسیار، پیچیده، درهم، یک جاجمع شده، به هم پیوسته
- انبه ((اَ نِ))
- درختی تناور، در جنگل های هندوستان می روید میوه اش ابتداء ترش مزه می باشد و بعد شیرین می شود و آن را خام می خورند و از آن مربا و ترشی هم درست می کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشه، گونه
کند راه رفتن
سویه
متعدد، متراکم، جماعت
در تازی: گره چوب، آک (عیب)، میخچه دژک گره عقده گره در رسن گره در چوب دژک نی یعنی گره آن، سر حلقوم شتر، دشمنی عداوت کینه، عیب آهو تباهی و صمت، بیماری ضد طبع، یک نوع خارش و بیماری که در مقعد بروز میکند و شخص خواهش مینماید تا مردی را بروی خود کشد تا با او آن کند که با زنان کنند
فراخ پیشانی
جمع جناب، درگاه ها
قسمی غرفه، برابرا
شبیه تر
از ریشه پارسی دم
کیوان شید
حرکت
آن جز از گوسفند که بجای دم از خلف آن واقع شده و محتوی چربی می باشد
زنبل، زنبه کش، در بنائی آنکه آجر و سنگ با آن حمل می کنند
بیگانه نمایی کرانه گیری، پهلو
هر چوب گنده و ستبر (مانند چوبی که پس در اندازند و چوبی که گازران بر جامه زنند)، چماق چوبدستی (مانند چوبدستی شتر بانان)، هر چیز درشت و ستبر، شخص گنده و فربه مرد ناهموار درشت
جمع لبیب خردمندان پرمغزان
توبه و پشیمانی و بازگشت به سوی خدای تعالی، توبه و زاری
ترشروی
آلت فلزی دو شاخه که با آن آتش را بردارند
شرابهای خرما
زفت اندام، خاک بسیار، سیاه تیره
سنسکریت تازی شده انبه نغزک منجو منجه انبه، جمع انبجات
بیدار کردن، فراموش کردن
جمع نبا خبرها آگاهیها داستانها، جمع نبا خبرها آگاهیها داستانها
دیر، درنگ، آهستگی، بردباری، سنگینی
بسیار، متعدد، کثیر
تمر هندی
تیر اندازتر
گلابه کاهگل، در ترکیب بجای (انداینده) استعمال شود: بام اندا. اندوه، جمع انده ها اندهان
ترکی تیره ای از ترکان، تاژگاه (تاژ خیمه) بازگشت ترکی پشته توده، تاژ ترکمنی (تاژ خیمه برهان قاطع) چادر