مخفف انبوه است. (برهان قاطع) (از غیاث اللغات) (آنندراج). بسیار. متعدد. کثیر: گروه انبه ایشان چو لشکر یأجوج سلاح محکم ایشان چو سد اسکندر. عنصری. از گلۀ انبه چه غم قصاب را انبهی ّ هش چه بندد خواب را؟ مولوی. با سپاهی همچو استاره اثیر انبه و فیروز صفدر ملک گیر. مولوی. - انبه شدن، انبوه شدن. بسیار شدن. گرد آمدن: همیدون بر آن دیده بان یک گروه شدند انبه از زیر آن برز کوه. اسدی (گرشاسب نامه ص 188).