جدول جو
جدول جو

معنی انبره

انبره
حیوان موی ریخته، شتری که پشم هایش ریخته شده، اسب و شتر آبکش، برای مثال بر کنار جوی بینم رستۀ بادام و سیب / راست پنداری قطار اشترانند انبره (غواص - شاعران بی دیوان - ۳۲۶)
انبر
تصویری از انبره
تصویر انبره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با انبره

انبره

انبره
هر چیز موی ریخته را گویند عموماً و شتر موی ریخته مخصوصاً، اسب و شتر آبکش
انبره
فرهنگ فارسی معین

انبره

انبره
هر چیز موی ریخته را گویند عموماً و شتر موی ریخته را خصوصاً. (برهان قاطع) (فرهنگ فارسی معین). شتران باشند که موی ایشان افتاده بود. (صحاح الفرس). اشتری که از بس بار کشیدن مویش ریخته باشد. (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء) :
بر کنار جوی بینم رستۀ بادام و سیب
راست پنداری قطار اشترانند انبره.
غواص.
لغت نامه دهخدا

انبره

انبره
آلتی است که آهن گرم و طلا و مس تفته را بدان گیرند. (آنندراج). انبر. (ناظم الاطباء). بهندی سنداسی گویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا