جدول جو
جدول جو

معنی انبا - جستجوی لغت در جدول جو

انبا
جمع نبا خبرها آگاهیها داستانها، جمع نبا خبرها آگاهیها داستانها
تصویری از انبا
تصویر انبا
فرهنگ لغت هوشیار
انبا
خبر دادن، آگاه ساختن
تصویری از انبا
تصویر انبا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انباز
تصویر انباز
شریک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انباه
تصویر انباه
بیدار کردن، فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبان
تصویر انبان
توشه دان، زنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبال
تصویر انبال
جمع نبل، تیرها تیر دادن، آموزش تیر اندازی، تیر راستبر گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباغ
تصویر انباغ
شریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباط
تصویر انباط
به آب رسیدن چاه کن، آب برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباس
تصویر انباس
شتاب کردن، اسرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباز
تصویر انباز
شریک، رفیق، همتا مثل، محبوب معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبار
تصویر انبار
جای نگهداری کالا، جای انباشتن غله یا چیز دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباذ
تصویر انباذ
کم و اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباج
تصویر انباج
درهم و بر هم گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
رویاندن، رستن فروماندن در راه، واپس ماندن از کاروان، بریده شدن رویانیدن، رستن گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
پدر (کشیش)، راهنما، آگاهاندن، دوری، جدایی، راندن، جمع نباء، خبرها، آگاهیها، داستانها، خبر دادن، آگاهانیدن آگهی دادن، آگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبات
تصویر انبات
رویانیدن، روییدن، رستن گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انباز
تصویر انباز
همکار، شریک، همتا، همراه، قرین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبان
تصویر انبان
کیسۀ بزرگ که از پوست دباغی شدۀ بز یا گوسفند درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبار
تصویر انبار
جای انباشتن غله، ابزار، کالاهای تجاری و امثال آن، انباشته، بن مضارع انباشتن و انباردن و انباریدن، خس و خاشاک و سرگین چهارپایان و چیزهای دیگر که روی هم انباشته کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبان
تصویر انبان
کیسه ای بزرگ، شکم، بطن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انباغ
تصویر انباغ
شریک، انباز، هوو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انباز
تصویر انباز
شریک، دوست، مانند، همتا، محبوب، معشوق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبار
تصویر انبار
جای انباشتن، کود، استخر، تالاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبات
تصویر انبات
((اِ))
رویانیدن، رستن گیاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انباء
تصویر انباء
((اِ))
خبر دادن، آگهی دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انباء
تصویر انباء
((اَ))
جمع نباء، خبرها، آگاهی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انباغ
تصویر انباغ
همباز، شریک، هوو، برای مثال زاین قبه که خواهران انباغی / هستند در او چهار هم زانو (ناصرخسرو - ۱۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانبا
تصویر نانبا
نانوا، آنکه نان می پزد و می فروشد، نان فروش
فرهنگ فارسی عمید
پوران پسران جمع ابن پسران، اخلاف سعد بن زید مناف بن تمیم بجز دو پسرش کعب و عمرو. این قبیله در ریگزار الدهنا سکونت داشتند، اخلاف مهاجران ایرانی که در یمن تولد یافته اند، در دوره خلافت عباسی اخلاف نخستین طرفداران سلسله عباسی را (ابنا) مینامیدند که مختصر (ابنا الدعوه) باشد، یا ابنای انس و جن. مردمان و پریان. یا ابنای بشر. آدمی زاد گان. یا ابنای جنس. هم جنسان. یا ابنای جهن. انسان و حیوان و نبات. یا ابنای درزه. مردمان فرومایه و دون. یا ابنای دهر. ابنا (ی) روزگار یا ابنای روزگار. مردم عالم، مردمان همزاد و هم عصر. یا ابنای زمان. مردم روزگار اهل روزگار خلق، مردمان هم زاد و هم عصر. یا ابنا (ی) سبیل، جمع ابن سبیل راهگذاران مردم کاروانی که در زاد و بوم خویش توانگر بوده و اکنون در سفر بی برگ و درویش مانده اند. یاابنا (ی) سلطنت. پسران شاه. یا ابنا (ی) عصر. ابنا (ی) روزگار یا ابنا (ی) نوع. آحاد و افراد نوعی از انواع، مردمان. یا ابنا (ی) وطن. هم وطنان هم میهنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احبا
تصویر احبا
جمع حبیب حبیبان دوستان: (درد احبا نمی برم به اطبا) (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادبا
تصویر ادبا
جمع ادیب، ادب دهندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنبا
تصویر بنبا
آشی که از بن پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعبا
تصویر اعبا
جمع عبء سنگین ها بارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطبا
تصویر اطبا
جمع طبیب پزشکان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لبیب، خردمندان، پرمغزان، نوعی خوراک که عبارتست از دل و جگر قیمه کشیده و در روغن بریان کرده، حسره الملوک، قلیه پوتی
فرهنگ لغت هوشیار