جدول جو
جدول جو

معنی انباغ

انباغ(اِ)
بسیار شدآمد نمودن بشهری. (از منتهی الارب). بسیار آمدشد نمودن در شهری. (ناظم الاطباء). تردد بسیار بشهری. (از اقرب الموارد) ، بی فرزند گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). منبتر فی اولاد از آنست، دویدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا