جدول جو
جدول جو

معنی امدادی - جستجوی لغت در جدول جو

امدادی
منسوب به امداد، در ورزشهای دو و میدانی و دوچرخه سواری نوعی از مسابقه است که چندین با فاصله های معینی در یک مسیر ایستاده با کمک یکدیگر آن مسافت را طی کنند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جامدادی
تصویر جامدادی
وسیله ای کیف مانند که در آن مداد، خودکار و امثال آن را نگه داری می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجدادی
تصویر اجدادی
نیاکانی منسوب به اجداد آنچه پیوسته و مربوط به نیاکان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امدادای
تصویر امدادای
هرزیدی فریاتیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجدادی
تصویر اجدادی
منسوب به اجداد، آن چه پیوسته و مربوط به نیاکان است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امداد
تصویر امداد
یاری رسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امداد
تصویر امداد
مهلت خواستن، مدد کردن، کمک کردن، یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امداد
تصویر امداد
مدد کردن، یاری دادن، کمک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امداد
تصویر امداد
((اَ))
جمع مدد، یاران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امداد
تصویر امداد
((اِ))
یاری کردن، کمک رساندن، یاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امداد
تصویر امداد
مددها، یاری ها، کمک ها، یار و یاورها، فریادرس ها، جمع واژۀ مدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدادی
تصویر تعدادی
شماری، چندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استادی
تصویر استادی
اجتهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
خرده سنجی، ریشخند، جهانرهایی زبانزد سوفیگری منسوب به ابدال. سمت و صفت ابدال فقر ترک وارستگی، ظرافت و تمسخر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ابداع یا امور ابداعی. اموری که مقارن ماده باشد و آن دو گونه بود یکی ابداعی باشد با لذات مانند مفارقات که مبادی اولی وجودند و دیگر آنچه ابداعی بالحد باشد مانند مقادیر و اعداد. یا جسم ابداعی. یا معلول ابداعی
فرهنگ لغت هوشیار
معلمی آموزگاری استاد بودن، بالاترین مقام آموزشی دانشگاه پایین تر از آن دانشیاری است، حذاقت مهارت ماهری نیک دانی، زیرکی حیله تدبیر چاره مکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمداد
تصویر ارمداد
درد چشم، بدرد آمدن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتدادی
تصویر اشتدادی
منسوب به اشتداد یا حرکت اشتدادی. نوعی از حرکت در کیف
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بغداد -1 مربوط به بغداد ساخته بغداد، از مردم بغداد اهل بغداد، جمع بغادده (بغاده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح و صبحگاهان، وقت طلوع فجر، صباح، پیش از طلوع آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
(پسرانه)
پگاه، سپیده دم، نام پدر مزدک، صبح، نام پدر مزدک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامداد
تصویر کامداد
(پسرانه)
نام وزیر و مشاور آبتین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امدادگر
تصویر امدادگر
یاری رسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امتداد
تصویر امتداد
راستا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از الداری
تصویر الداری
بویه فروش، کشتیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امبازی
تصویر امبازی
شرکت (در امور مادی و معنوی) همکاری همدستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتداد
تصویر امتداد
دراز و کشیده شدن، طول مد وکشش، کشیدگی و درازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امهاتی
تصویر امهاتی
منسوب به امهات مربوط به امهات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرداد
تصویر امرداد
مرداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرائی
تصویر امرائی
منسوب به امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امدادات
تصویر امدادات
به گونه رمن نیروهای پشتیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفادی
تصویر انفادی
منسوب به انفاد ارسالی: وجوه انفادی اقمشه انفادی، جمع انفادیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایداجی
تصویر ایداجی
ترکی سر رشته داری یکی از مناصب وابسته به سر رشته داری قشون
فرهنگ لغت هوشیار