بشتاب ربودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : امتعل فلان، دارک الطعان فی اختلاس و سرعه. (اقرب الموارد) ، مقصود از استعمال این کلمه در تورات طوایفی است که جدا از اسرائیل باشد وهرگاه قومی از اسرائیل نیز در بت پرستی افتاده باشندبه آنان نیز اطلاق شده است. (از قاموس کتاب مقدس)
بشتاب ربودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : امتعل فلان، دارک الطعان فی اختلاس و سرعه. (اقرب الموارد) ، مقصود از استعمال این کلمه در تورات طوایفی است که جدا از اسرائیل باشد وهرگاه قومی از اسرائیل نیز در بت پرستی افتاده باشندبه آنان نیز اطلاق شده است. (از قاموس کتاب مقدس)
شمشیر از نیام برکشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شمشیر ازغلاف بیرون آوردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، گونه ای روی برگشتن از ترس یا از اندوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). تغییررنگ از ترس یا اندوه یا ریبت. (از اقرب الموارد)
شمشیر از نیام برکشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شمشیر ازغلاف بیرون آوردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، گونه ای روی برگشتن از ترس یا از اندوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). تغییررنگ از ترس یا اندوه یا ریبت. (از اقرب الموارد)
بجای آوردن فرمان. (مصادر زوزنی). فرمانبرداری. (غیاث اللغات). فرمانبرداری کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). فرمان بردن: بندگان را از امتثال چاره نیست. (تاریخ بیهقی). بندگان را از امتثال فرمان چاره نباشد. (کلیله و دمنه). هرچه آید بدان مثال از تو نبود امتثال را تأخیر. سوزنی. همه حکم او را امتثال نمودند. (ترجمه تاریخ یمینی). سلطان این مثال به امتثال تلقی کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). گفت روبه جستن رزق حلال فرض باشد از برای امتثال. مولوی. کمینه بنده از امتثال و انقیاد چاره ندید. (جامع التواریخ رشیدی). غلامان احوص بدان امتثال نمودند. (تاریخ قم).
بجای آوردن فرمان. (مصادر زوزنی). فرمانبرداری. (غیاث اللغات). فرمانبرداری کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). فرمان بردن: بندگان را از امتثال چاره نیست. (تاریخ بیهقی). بندگان را از امتثال فرمان چاره نباشد. (کلیله و دمنه). هرچه آید بدان مثال از تو نبود امتثال را تأخیر. سوزنی. همه حکم او را امتثال نمودند. (ترجمه تاریخ یمینی). سلطان این مثال به امتثال تلقی کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). گفت روبه جستن رزق حلال فرض باشد از برای امتثال. مولوی. کمینه بنده از امتثال و انقیاد چاره ندید. (جامع التواریخ رشیدی). غلامان احوص بدان امتثال نمودند. (تاریخ قم).
شستن و غسل کردن. (فرهنگ نظام). غسل آوردن: اغتسل بالماء، غسل آورد. (منتهی الارب). غسل کردن با آب. (ناظم الاطباء). تن را شستن: غسل الرجل، غسل بدنه. (از اقرب الموارد) ، خواربار آوردن. اغتار، امتار. بدین معنی نیز واوی و یایی هر دو آمده است. (از اقرب الموارد). غله از شهری بشهری کشیدن و خواربار آوردن. بدین معنی ذیل (غیر) یایی آمده است. (منتهی الارب). چون یایی باشد، غله از شهری بشهری کشیدن و خواربار آوردن. (ناظم الاطباء)
شستن و غسل کردن. (فرهنگ نظام). غسل آوردن: اغتسل بالماء، غسل آورد. (منتهی الارب). غسل کردن با آب. (ناظم الاطباء). تن را شستن: غسل الرجل، غسل بدنه. (از اقرب الموارد) ، خواربار آوردن. اغتار، امتار. بدین معنی نیز واوی و یایی هر دو آمده است. (از اقرب الموارد). غله از شهری بشهری کشیدن و خواربار آوردن. بدین معنی ذیل (غیر) یایی آمده است. (منتهی الارب). چون یایی باشد، غله از شهری بشهری کشیدن و خواربار آوردن. (ناظم الاطباء)