جدول جو
جدول جو

معنی اماجد - جستجوی لغت در جدول جو

اماجد
جمع امجد، بزرگواران جمعامجد بزرگوارتران بزرگواران
تصویری از اماجد
تصویر اماجد
فرهنگ لغت هوشیار
اماجد
امجدها، بزرگوارترها، جوانمردترها، جمع واژۀ امجد
تصویری از اماجد
تصویر اماجد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امجاد
تصویر امجاد
بسیار بخشیدن، بزرگ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماجد
تصویر تماجد
با هم نازیدن و فخر کردن به بزرگی و مجد آشکار کردن با هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امجاد
تصویر امجاد
ماجدها، بزرگواران، گرامی ها، خوش خوها، بخشندگان، جوانمردها، جمع واژۀ ماجد
مجیدها، بزرگوارها، گرامی ها، شریف ها، بلندپایگان، جمع واژۀ مجید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امجاد
تصویر امجاد
((اَ))
جمع ماجد، مجید، بزرگواران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امجاد
تصویر امجاد
((اِ))
بزرگ داشتن، به بزرگی ستودن، بسیار بخشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماجد
تصویر ماجد
(پسرانه)
دارای مجد و بزرگی، بزرگوار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از امجد
تصویر امجد
بزرگوار و جوانمرد و باشرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امجد
تصویر امجد
بزرگوارتر، جوانمردتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماجد
تصویر ماجد
بزرگوار، گرامی، خوش خو، بخشنده، جوانمرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اماج
تصویر اماج
آشی که در آن گلوله های کوچک خمیر می ریزند، گلوله های کوچک خمیر که در آشی به همین نام می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماجد
تصویر ماجد
بزرگوار و گرامی، بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امجد
تصویر امجد
((اَ جَ))
بزرگوارتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماجد
تصویر ماجد
((جِ))
گرامی، بزرگوار، خوشخو، بخشنده
فرهنگ فارسی معین