جدول جو
جدول جو

معنی امجاد

امجاد((اِ))
بزرگ داشتن، به بزرگی ستودن، بسیار بخشیدن
تصویری از امجاد
تصویر امجاد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با امجاد

امجاد

امجاد
ماجدها، بزرگواران، گرامی ها، خوش خوها، بخشندگان، جوانمردها، جمعِ واژۀ ماجد
مَجیدها، بزرگوارها، گرامی ها، شریف ها، بلندپایگان، جمعِ واژۀ مَجید
امجاد
فرهنگ فارسی عمید

امجاد

امجاد
جَمعِ واژۀ ماجد و مجید. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). بزرگان. (از غیاث اللغات) (آنندراج). بزرگواران. (فرهنگ فارسی معین). جَمعِ واژۀ مجد. (اقرب الموارد) ، خداوند شتر مادگان درد زه گرفته شدن، در شیرزنه جنبیدن شیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا