جدول جو
جدول جو

معنی الکلها - جستجوی لغت در جدول جو

الکلها(اَ کُ)
جمع واژۀ الکل. در کتاب شیمی مختصر آلی تألیف پریمن (ص 191) چنین آمده است: الکلها را میتوان اجسامی دانست که از استخلاف یک ئیدروژن ئیدروکربور با عامل اکسیدریل OH بدست می آیند. بنابراین الکلها بطور کلی مشتقات استخلاف شدۀ ئیدروکربورهای اشباع شده یا اشباع نشده یا رادیکال اکسیدریل هستند. الکلها با آنکه مانند قلیاهارادیکال اکسیدریل دارند با اینهمه اجسامی خنثی هستند. ممکن است رادیکال اکسیدریل در ئیدروکربوری چند بار تکرار شود و بنابراین ممکن است جسم یک الکلی دوالکلی و چندالکلی بدست آید. برحسب استخلاف ئیدرژنهای یک ئیدروکربور با رادیکال OH میتوان الکلها را به سه طبقه تقسیم کرد: 1- الکلهای نوع اول که از استخلاف یک اتم ئیدرژن مربوط به کربن نوع اول یعنی رادیکال یک ظرفیتی CH3- بدست می آید. عامل این نوع الکلها توسط گروه CH2OH - نمایش داده میشود. 2- الکلهای نوع دوم که از استخلاف یک اتم ئیدرژن مربوط به کربن نوع دوم یعنی رادیکال دو ظرفیتی - CH2- بدست می آیدو عامل این نوع الکلها توسط گروه - CHOH - نمایش داده میشود. 3 -الکلهای نوع سوم که از استخلاف یک اتم ئیدرژن مربوط به کربن نوع سوم یعنی رادیکال سه ظرفیتی UCHمشتق میگردد. عامل این نوع الکل با گروه UCOH نمایش داده میشود. ممکن است جسمی در آن واحد شامل عامل الکل نوع اول، نوع دوم و نوع سوم باشد مثلاً از ایزوپنتان در نتیجۀ استخلاف ممکن است جسمی تولید شود که شامل سه گروه عامل الکل نوع اول و یک عامل الکل نوع دوم و یک عامل الکل نوع سوم باشد.
نامگذاری: برای نامگذاری الکلها بنام ئیدروکربوری که از آن مشتق میشود لفظ ال OL می افزایند مانند پنتانل و هگزانل که بترتیب از پنتان و هگزان مشتق شده اند. و معمولاً محل عامل الکلی را نیز بر حسب طریقۀ ژنو ذکر میکنند.
خواص فیزیکی الکلها: الکلها اجسامی مایع یا جامدند. الکلهای زنجیری معمولی بدون انشعاب تا C16 مایع و بعد از آن جامدند، و الکلهای نوع سوم همگی جامدند. هرقدر عده کربن در الکل افزایش یابد نقطۀ غلیان وذوب بالا میرود. در ایزومرهای مختلف الکل هرقدر انشعاب بسیار باشد نقطۀ غلیان پایین میرود. در ایزومرهای مختلفی که اختلاف آنها مربوط به درجۀ عامل الکلی باشد در هر کدام که عده عوامل الکلی بسیار باشد نقطۀ غلیان پایین تر است. دانسیتۀ همه الکلها از یک کمتر است و تنها الکلهای آغازی مانند متیلیک و اتیلیک در آب به هر نسبتی مخلوط میشوند.
خواص شیمیایی الکلها: ئیدرژن اکسیدریل OH گاهی مانند ئیدرژن اسیدهاعمل میکند: فلزات قلیایی و قلیایی خاکی در روی الکلهای انیدر اثر میکنند، در نتیجه ئیدرژن متصاعد می شودو جسمی موسوم به الکلات بدست می آید مانند اثر اسیدهابر روی فلزات. با وجود این، الکلها اجسام خنثی و عایق الکتریسیته، و در روی تورنسل و فنل فتالئین بی اثرند، بعلاوه الکلاتها در اثر آب تجزیه میشوند و دوباره الکل بدست می آید در صورتی که املاح فلزی فقط در آب حل میشوند و یا غیر محلولند و آب در روی آنها بی اثر است.
اثر اسیدها: در اینجا الکل، عامل اکسیدریل OH را مانند قلیا از دست میدهد، بدین معنی که اسید بر روی الکل اثر میکند و آب خارج میشودو جسمی موسوم به اترسل بدست می آید.
اثر اجسام نمگیر ’جاذب الرطوبه’: دو ملکول الکل در نتیجۀ از دست دادن یک ملکول آب میتوانند با یکدیگر ترکیب شوند و در نتیجه جسمی تولید میشود که آن را اتر اکسید مینامند.
اثر هالژنورفسفر: مثلاً PI3 در روی عامل الکلی ئیدرکسیل اثر میکند و ئیدرکسیل الکل استخلاف میشود.
اثر مشتقات آلی منیزین: از اثرمشتقات هالژنه منیزین در روی الکلها یک کربور اشباع شده تولید میشود مثلاً از اثر یدور متیل منیزین متان بدست می آید.
اثراکسیداسیون: اکسیداسیون طریق مطمئنی برای شناختن الکلهاست، حتی اگر در اثر کاتالیزر بخارهای الکل را درروی مس نرم شده در حرارت 300 عبور دهند (روش ساباتیه و ساندرن) نتایج زیر بدست می آید: الف - با الکلهای نوع اول یک الدئید و ئیدرژن. ب - با الکلهای نوع دوم یک ستن و ئیدرژن. ج - با الکلهای نوع سوم یک کربوراتیلنیک و بخار آب.
- الکلهای چندتایی، ممکن است چندین عامل الکلی در یک ملکول باشد، اگر دو عامل الکلی در یک ملکول وجود داشته باشند آن را گلیکل نامند، و گلیکلها در 1856 میلادی توسط وورتز کشف شد، و ممکن است سه عامل الکلی در یک ملکول باشد در این صورت آن را گلیسرل مینامند.
گلیکلها: مهمترین آنها، گلیکل معمولی بفرمول:
CH2OH - CH2OH
است و آن ساده ترین الکلهای دوتائی است، و مایعی است روغنی شکل با طعمی شیرین، با آب و الکل به هر نسبتی حل میشود. گلیکلها را بعنوان ضدیخ و همچنین روغن مالی بکار میبرند و نیز اندکی خواب آورند. و رجوع به شیمی مختصر آلی پریمن ص 215 و مادۀ گلیکل شود.
گلیسرلها: گلیسرلها یا الکلهای سه تایی یا تریول یعنی سه اتم ئیدرژن، یک ئیدروکربور مربوط به اتمهای کربن مختلف با گروه مربوط به اتمهای کربن مختلف با گروه ئیدرکسیل OH استخلاف شده اند و در نتیجه جسمی بدست آمده است که سه عامل الکل دارد، و آنرا تریول یا الکل سه تایی یا گلیسرل مینامند. درمیان تریولها از همه مهمتر گلیسرل معمولی یعنی گلیسرین است که در طبیعت بشکل استر اسیدهای چرب یعنی به شکل روغن و چربی بحد وفور پیدا میشود. رجوع به شیمی مختصر آلی پریمن صص 215- 219 و مادۀ گلیسرل شود.
گلیسرین: الکلی است که شامل دومرتبه الکل نوع اول و یک مرتبه الکل نوع دوم است. بمقدار کم در خون و همچنین اندکی در موقع تخمیر الکلی ایجاد میشود ولی بیشتر ساختمان اصلی تمام مواد چربیها را تشکیل میدهد. رجوع به گلیسرین و شیمی آلی پریمن صص 218- 223 شود.
چندالکلیهای بالاتر: در میان چند الکلیهای بالاتر از سه الکلی، مهمترین آنها شش الکلیها هستند. چند شش الکلی شناخته شده عبارتند از: مانیت، سربیت، دولسیت، که هر کدام به سه شکل ایزومر مختلف وجود دارند. مانیت معمولی که آن را از ’مان’ (ترنجبین و شیرخشت و مانندآنها) استخراج میکنند.
سربیت: سربیت معمولی از گوشت، میوه استخراج میشود 100 = F
دولسیت: دولسیت معمولی از یک ’مان’ مخصوص که در ماداگاسکار میروید استخراج میشود، همچنین آن را از ئیدرژناسین گلوکز نیز بدست می آورند 188 = F
اتراکسیدها: اجسامی هستند که از آب گرفتن الکلها مشتق میشوند و خنثی و بسیار فرارتر از الکلها هستند.
اتر متیلیک: از اثر اسید سولفوریک در روی الکل متیلیک یا توسط کاتالیزر آلومین یا کائولن (ساندرن) این اتراکسید بدست می آید. گازی است با بوی اتری 23 = F در آب به نسبت 37 حجم حل میشود.
اتر اتیلیک: اتر معمولی است که آن را اتر سولفوریک نیز مینامند و از حرارت دادن مخلوطی از اسید سولفوریک و الکل در حرارتی کمتر از صد درجه بدست می آورند، رجوع به ’اتر’ و ’اثیر’ و شیمی مختصر آلی پریمن ص 228 و 229 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکلیا
تصویر اکلیا
(پسرانه)
نام پسری در شعر نیما یوشیج
فرهنگ نامهای ایرانی
کلمه ای که در مقام دعوت عده ای از مردم برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری گفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الاله
تصویر الاله
آلاله
شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالۀ نعمانی، آلاله، آذریون، شقایق النّعمان، آذرگون، لاله، شقایق نعمان، لالۀ حمرا، لالۀ سرخ
تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسکله
تصویر اسکله
مکان توقف کشتی ها برای تخلیه و بارگیری، بارانداز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الکلی
تصویر الکلی
کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد، آنچه دارای الکل باشد مثلاً نوشیدنی الکلی، آغشته به الکل مثلاً دستم الکلی شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اللهم
تصویر اللهم
یااللّه، ای خدا، خدایا
فرهنگ فارسی عمید
(اِ رِ لِ)
ارکلی. ارگلی. هراکله. واقع در پنت که مستعمرۀ یونانیان مگار و از بنادر ممالک تابعۀ ایران هخامنشی بود و بقول سترابون و پوزانیاس شهر مهم و ثروتمندی بود. (ایران باستان ص 1091، 1510، 2109 و 2133 و 2152). این شهر در ترکیۀ آسیا (اناطولی، ولایت قسطمونی) واقع است. رجوع به ارکلی شود
لغت نامه دهخدا
(اِ کِ لِ)
از ایتالیائی اسکالا، بندر. لنگرگاه. مرفاء. اسقاله. سقاله. اصقاله. (دزی ج 1 ص 23 و 663). بارانداز. رجوع به اسقاله شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بشب درآمدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ / لِ)
آلاله. شقایق النعمان. کاسه بشکنک:
الالۀ کوهساران هفته ای بی
بنفشۀ جویباران هفته ای بی.
باباطاهر.
رجوع به آلاله شود
لغت نامه دهخدا
(اُ لَ)
موضعی است. نصر گوید موضعی است به شام. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اُ کُ)
مأخوذ از مغولی، انعام و بخشش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بی فرزند گردیدن زن. ثکل. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مرغ خانگی. (از المرصع). جوجه. (ناظم الاطباء) ، کف دست. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لَ)
تثنیۀ الّتی. رجوع به اللتان و اقرب الموارد ذیل ’لتی’ شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
نام یکی از سوره های قرآن، مکی است و 110 آیه دارد. رجوع به کهف شود:
پس از الحمد و الرحمن و الکهف
پس از یاسین و طاسین میم و طاها.
خاقانی، سرمشق. مقتدی ̍. اسوه. قدوه. مثال. نمونه
لغت نامه دهخدا
(اَ کُ)
منسوب به الکل.
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لا)
منسوب به اﷲ. خدایی. مرد خدایی. خداپرست.
- اللهیان، مردان خدا:
باز وقت صبح چون اللهیان
برزنند از بحر سر چون ماهیان.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ای بارخدا. (زمخشری). ای بارخدایا. (صراح) (مجمل اللغه). ای بارخدای. (ترجمان علامۀ تهذیب عادل). در اصل یا اﷲ بود لفظ ’یا’ را حذف کردند ومیم مفتوح و مشدد بعوض آن در آخر افزودند. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). بارالها. بارخدایا. خدایا.
- اللهم ّ اًلاّ أن ...، مگر اینکه. جز اینکه. چنانکه ملاحظه میشود لفظ ’اللهم’ زاید آمده، و در کلام عرب از اینسان بسیار است.
- اللهم بیربیر. رجوع به همین ماده شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ لَ)
التباس.
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لَ)
ج التی بحذف تاء. رجوع به اقرب الموارد و التی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کُ)
دارویی است که از تقطیر الکل بر مادۀ معطر حاصل شود. در کارآموزی داروسازی تألیف دکتر جنیدی (صص 79- 80) چنین آمده: اگر بر روی یک یا چند مادۀ دارویی الکل بیفزایند و پس از مدتی حاصل را تقطیر کنند مایع تقطیر شده الکلا نامیده میشود و در حالت اول الکلا را ساده و در حالت دوم مرکب میگویند. الکلاهای ساده از فارماکوپه حذف شده است و بجای آنها محلول اسانس مربوط بدان را در یک الکل 90 درجه بکار میبرند. در تهیۀ الکلاها گاهی مادۀ دارویی تازه و زمانی مادۀ دارویی خشک شده به مصرف میرسد، و در هر صورت باید مواد دارویی را خرد نمایند تا الکل بهتر در آنها تأثیر کند، برای تهیۀ الکلاها مواد دارویی را در دیگ انبیقی میریزند و الکل را بدان میافزایند و مدت معینی که معمولاً دراز است میگذارند تا خیس بخورد و مواد مؤثره کاملاًدر الکل حل گردد، سپس حاصل را تقطیر میکنند. الکلی را که برای تهیۀ الکلاها بکار میبرند معمولاً الکل 60تا 80 درجه است. الکلاها فرار و بیرنگ اند و در صورتی که در شیشه های سربسته نگاهداری شوند فاسد نمیشوند واگر تازه تهیه شده باشند باقیمانده ای از خود باقی نمیگذارند ولی با مرور زمان چون اسانسها رزینی میشوندحتی در صد درجه گرما باقیماندۀ اندکی از خود میگذارند. و رجوع به کارآموزی داروسازی صص 79- 80 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از الصلا
تصویر الصلا
آواز دادن برای اطعام ندا کردن برای طعام: (اصلاای بینان افرحوا البلاای قهر بینان اترحوا) (مثنوی) یاالصلا گفتن، گفتن کلمه (الصلا) برای خواندن مردم بطعام: (الصلا گفتیم ای اهل رشاد، کاین زمان رضوان در جنت گشاد) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکلی
تصویر الکلی
عادت داشتن به خوردن الکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اللهم
تصویر اللهم
دگر گشته یا الله، خدایا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اللهی
تصویر اللهی
منسوب به الله خدایی، مرد کامل رشید از نقص رسته: (روح را تاثیر آگاهی بود هر کرا این پیش اللهی بود) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
کنار کوهی از گیاهان درخت سدر چوبی است بمقدار چهار انگشت که وسط آن باریکتر از دو سر وی است و وسط آن طناب بندند و آن برای اتصال دو قطعه خیمه بکار رود، چوبی که لای انگشتان متهمان میگذاشتند و فشار میدادند تا بجرم خود اقرار کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکله
تصویر اسکله
بندر، لنگرگاه، بار انداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکلات
تصویر الکلات
فرانسوی مل چک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکلیک
تصویر الکلیک
ملدار، ملگرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اللهم
تصویر اللهم
((اَ لْ لا هُ))
بار خدایا
اللهم صل علی محمد و آل محمد: بار خدایا درود بفرست بر محمد و خاندان او
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اللهی
تصویر اللهی
((اَ لْ لا))
منسوب به الله، خدایی، مرد کامل، از نقص رسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسکله
تصویر اسکله
((اِ کَ یا کِ لِ))
در اصل ایتالیایی به معنای بندر، بارانداز کشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشکله
تصویر اشکله
((اِ کِ لِ))
شکنجه، نوعی شکنجه و آن چوبی بوده که لای انگشتان متهمان می گذاشتند و فشار می دادند تا به جرم خود اقرار کنند، اشکلک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسکله
تصویر اسکله
بارانداز، لنگرگاه
فرهنگ واژه فارسی سره