جدول جو
جدول جو

معنی الوغ - جستجوی لغت در جدول جو

الوغ(اُ)
الغ. کلان و بزرگ، مقابل کوچک. (آنندراج). رجوع به الغ شود
لغت نامه دهخدا
الوغ
ترکی کلان بزرگ
تصویری از الوغ
تصویر الوغ
فرهنگ لغت هوشیار
الوغ
عقاب طلای با نام علمی chrg agooia saetes
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الوا
تصویر الوا
(دخترانه و پسرانه)
ستاره، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الوس
تصویر الوس
سفید، اسب سفید
فرهنگ فارسی عمید
مرحله ای که موجود زنده به حد رشد کامل می رسد. در اسلام سن بلوغ دختر پایان نه سال قمری و برای پسر پایان چهارده سال قمری است، رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولوغ
تصویر ولوغ
زبان زدن سگ به ظرف، خوردن یا لیسیدن سگ چیزی را که در ظرف است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الاغ
تصویر الاغ
خر، کنایه از احمق، نفهم، کنایه از پیک، قاصد، اسبی که پیک بر آن سوار شود، در دورۀ مغول، عوارضی که مغول برای پیک ها و چهارپایان آن ها می گرفتند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشوغ
تصویر اشوغ
آشوغ، غریب، بیگانه، مجهول، غیرمعروف، ناشناس، گمنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
پرازدحام، بی نظم و ترتیب، پرسر و صدا
شلوغ کردن: سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اروغ
تصویر اروغ
خاندان، دودمان، خانواده، خویش، تبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوف
تصویر الوف
الف ها، هزاران، جمع واژۀ الف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوف
تصویر الوف
خوگیر، بسیار الفت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوا
تصویر الوا
صبر زرد، صمغی بسیار تلخ
فرهنگ فارسی عمید
پیاله ای که از شاخ کرگدن سازند، (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 444 الف)، دگرگون شدۀ بالغ است، رجوع به یالغ و نیز رجوع به بالغ شود
لغت نامه دهخدا
ترکی: خر، پیک، خر و کشتی، بیگار ستور بی مژد، سرانه خر، پیک چاپار پست، پیک چاپار پست، حقوق و عوارضی که برای پیکها یا چارپایان متعلق به پیکها میگرفتند (ایلخانان مغول تا قاجاریه) حیوان بارکش دارای یال کوتاه وگوشهای دراز، خر
فرهنگ لغت هوشیار
تک زبانی: کسی که برخی باز آواها را نمی تواند بر زبان آورد به جای ر می گوید ل به جای ش می گوید س
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوک
تصویر الوک
پیک، فرستادن، پیام پروانه، پیغام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوا
تصویر الوا
صمغی است بسیار تلخ صبر زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوه
تصویر الوه
تلخشیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی دوازدهمین ماه سال سریانی برابر با آذر انجیر معابد دوازدهمین ماه سال سریانی ایلول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
رسیدن به سن رشد، بالغ شدن دختر و پسر در سنین معین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوف
تصویر الوف
خوگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوط
تصویر الوط
رند ولگرد چسبانتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوش
تصویر الوش
ترکی ته خوان نان ریزه ترکی بهره بخش راش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوث
تصویر الوث
آهسته رو، گران زبان، توانا، ناتوان سست از واژه های دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
جای انبوه از جمعیت، اجتماع مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوف
تصویر الوف
خوگیر، مهرجوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الوف
تصویر الوف
((اُ))
جمع الف، هزاران، هزارها، هزارگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الوس
تصویر الوس
((اُ))
اولوس، طایفه، قبیله، جماعت، جمع الوسات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الوا
تصویر الوا
صمغی است بسیار تلخ، صبر زرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الاغ
تصویر الاغ
((اُ))
خر، نفهم، احمق (نوعی دشنام)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
((بُ))
به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، رسیدگی، سن قانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
((شُ))
ازدحام، سر و صدا، جنجالی، پرحرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
پزاوش، بالش
فرهنگ واژه فارسی سره