معنی اشوغ
اشوغ
آشوغ، غریب، بیگانه، مجهول، غیرمعروف، ناشناس، گمنام
تصویر اشوغ
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اشوغ
اشوه
اشوه
بد چشم، زشت روی، دهن گشاد
فرهنگ لغت هوشیار
اشوق
اشوق
با شوق وذوق تر
فرهنگ لغت هوشیار
اشوع
اشوع
پریشانموی
فرهنگ لغت هوشیار
اشوص
اشوص
سیه پلک فراخ چشم
فرهنگ لغت هوشیار
اشوش
اشوش
خودخواه گستاخ دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
اشوز
اشوز
متکبر، گردنکش
فرهنگ لغت هوشیار
آشوغ
آشوغ
غیر معروف، ناشناس
فرهنگ لغت هوشیار
الوغ
الوغ
ترکی کلان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
اروغ
اروغ
خاندان، دودمان، خانواده، خویش، تبار
فرهنگ فارسی عمید