معنی النیون - جستجوی لغت در جدول جو

النیون(اِ لِ)

لغت نامه دهخدا

الفیدن

جمع کردن، گرد آوردن، اندوختن، الفختن، الفنجیدن، الفخدن، الفاختن، الفغدن، الفندن

فرهنگ فارسی عمید

الهیون

حکمایی که در دانش خداشناسی بحث کرده اند، حکمای الهی

فرهنگ فارسی عمید

اشنیان

اشنان، گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخه های باریک، برگ های ریز و طعم شور که معمولاً در شوره زارها می روید، خلخان، شنان، آذربو، آذربویه، خرند

فرهنگ فارسی عمید

سالیون

کرفس، تخم کرفس

فرهنگ فارسی عمید

اوریون

بیماری ویروسی در دو غدۀ بناگوشی که زیر مجرای شنوایی قرار دارد تولید می شود و موجب آماس و التهاب آن ها می گردد، بناگوشک

فرهنگ فارسی عمید

اشنیدن

شنیدن، درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی

فرهنگ فارسی عمید

الاهیون

الهیون، حکمایی که در دانش خداشناسی بحث کرده اند، حکمای الهی

فرهنگ فارسی عمید

انیسون

گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگ های باریک خوش بو شبیه شبت، گل های سفید و چتری، تخم های ریز، سبز رنگ و معطر، جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال می شود، در نفخ معده، دل درد، سوء هضم، تشنج، ضعف قوای دماغی، درد سینه و بواسیر نافع است، بادیان رومی، رازیانۀ رومی، زیرۀ رومی

فرهنگ فارسی عمید

اکلیون

انگلیون، انجیل، دیبای هفت رنگ، ارژنگ

فرهنگ فارسی عمید

بونیون

ارقطیون، (ابن البیطار)، به یونانی نباتی است ساقش بقدر انگشت و برگش شبیه به برگ کرفس و لطیف تر از آن و گلش شبیه به گل شبت و تخمش ریزه و خوشبو، (از تحفۀ حکیم مؤمن)

لغت نامه دهخدا

اطریون

عصارۀ قثاءالحمار است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن)

لغت نامه دهخدا

اربیون

فرفیون. (اختیارات بدیعی). رجوع به فرفیون شود

لغت نامه دهخدا

باطنیون

(طِ نی یو)

نام سلسلۀ حکامی که در سوریه بدین عنوان حکومت کرده اند. در سال 520 هجری قمری بهرام داعی، بانیاس را اشغال کرد و در سال 522 هجری قمری وفات یافت، خلیفۀ او اسماعیل، شهر را در 15 رمضان سال 523 هجری قمری به سربازان صلیبی تسلیم کرد. راشدالدین ابوالحسن سنان بن سلیمان بن محمد در 557 هجری قمری و 560 هجری قمری حکومت را به دست آورد و پس از او کمال الدین حسن بن مسعود و مجدالدین و سراج الدین مظفر بن حسین و تاج الدین ابوالفتوح بن محمد و رضاءالدین ابوالمعالی و نجم الدین اسماعیل و شمس الدین بن اسماعیل و صارم الدین مبارک بن الرضا تا سال 668 هجری قمری بتدریج حکومت راندند و سرانجام در سال 671 هجری قمری در زمان بیبرس تسلیم شدند. (از معجم الانساب زامباور ص 161 و 162)

لغت نامه دهخدا

اشنیدن

(اِ دَ)

شنیدن:
بر مستراح کوپله سازیده ست
بر مستراح کوپله که اشنیده ست ؟
منجیک.
و رجوع به شعوری ج 1 ص 141 شود

لغت نامه دهخدا

الانیون

(اِ)

ازکتاب دیسقوریدس و آن راسن است. غافقی در رسالۀ تریاق منسوب به جالینوس گفته است آن داروئی است در سرزمینی که آن را طریا نامند. مردم آن بلاد آن دارو را کنده و بر نوک تیرها مالند و اگر آن تیر به آدمی رسد واو را خون آلود سازد برجای بمیرد و اگر از آن بخورد، نجات یابد و گاهی از آن تیرها به شتر افکنند و بمیرد ولی اگر از آن بخورد باکی بر او نیست. (مفردات ابن بیطار ج 2ص 54) ، خطمی صحرائی. (برهان)

لغت نامه دهخدا

الهیون

(اِ لا هی یو)

جمع واژۀ ال̍هی ّ در حالت رفع. الهیین. رجوع به الهی شود، در تداول مردم اراک، گوشت آویزان زیر گلوی گاو

لغت نامه دهخدا

الکیون

(اَ)

السیون. نام جزیره ای است در اقیانوس کبیر در قطعۀ میکرونزی و شمال جزایر مارشال. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 311)

لغت نامه دهخدا

لانیون

(لانْ)

نام کرسیی در ولایت (کت دنر) بندری کنار رود لگه که به مانش ریزد. دارای 6430 سکنه

لغت نامه دهخدا

الیون

(اَ)

پایتخت قدیم مملکت مصر، که پس از فتح مسلمانان فسطاط نامیده شد. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

السطیون

لاتینی تازی شده جبره جبرو از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

الزیدن

هضم کردن

فرهنگ لغت هوشیار

الهیون

خداپرستان جمع الهی خدا پرستان معتقدان بخدا

فرهنگ لغت هوشیار

اخقیون

جمع اخقی توضیح در عربی این جمع در حالت رفعی استعمال شود اما در فارسی مراعات این قاعده نکنند

فرهنگ لغت هوشیار

اشنیان

اشنان

فرهنگ لغت هوشیار

سالیون

یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی

فرهنگ لغت هوشیار

الاهیون

حکمای الهی

فرهنگ لغت هوشیار

سلنیوم

لاتینی تازی گشته ماهسن از کیاها (عناصر)

فرهنگ لغت هوشیار

اوریون

فرانسوی گوش گولی از بیماری ها (گویش گیلکی) خشج هم آوای رنج

فرهنگ لغت هوشیار

انیسون

یونانی تازی شده رازیانه رومی ازگیاهان گیاهی از تیره چتریان که یکساله است و ارتفاعش تا 50 سانتیمتر میرسد. برگهایش بشکل شبت و گلهایش چتری و میوه اش کوچک است و عطر تندی دارد رازیانج شامی بادیان رومی

فرهنگ لغت هوشیار