جدول جو
جدول جو

معنی المراد - جستجوی لغت در جدول جو

المراد
(نَ ظَ اَ تَ)
مأخوذ از تازی، القصه. الحکایه:
هر یکی را او یکی طومار داد
هر یکی ضد دگر بد، المراد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
المراد
مقصود آنست همان مطلوب است، خلاصه تالحاصل: هر یکی را او یکی طومار داد هزیکی ضد دگر بود المراد. (مثنوی) هست اشارات محمد المراد کل گشاد اندر گشاد اندر گشاد. (مثنوی)، در عبارات زیررمعنی اسم فعل دهد یعنی مقصود مرا بر آورید، مراد مرا بدهید، شخصی در راه حج در بریه افتاد و تشنگی عظیم بر وی غالب شد تا از دور خیمه ای خرد و کهن دید آنجا دفت. کنیزکی دید آواز آن شخص که: من مهمانم المراد خ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از المیرا
تصویر المیرا
(دخترانه)
نمایانگر مردم، تمثیل کننده ملت، فدایی ایل، ال (ترکی) + میرا (فارسی)، ایل میرا
فرهنگ نامهای ایرانی
کلمه ای که هنگام گریختن از پیش دشمن یا از خطری سهمگین گفته می شود، بگریز، بگریزید
فرهنگ فارسی عمید
مسابقۀ جهانی در یکی از رشته های علمی که هر سال در یکی از کشورها برگزار می شود مثلاً المپیاد ریاضی، المپیاد ادبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامراد
تصویر نامراد
کسی که به مراد و مقصود خود نرسیده، ناکام، محروم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
یگانه شدن، تنها شدن، تنهایی، تنها کاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلمداد
تصویر قلمداد
به حساب آورده، به شمارآورده، برآورد
قلمداد کردن: کنایه از به حساب آوردن، به شمار آوردن، برآورد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امرداد
تصویر امرداد
از امشاسپندان در آیین زردشتی، مرداد، روز هفتم از هر ماه خورشیدی، ماه پنجم از سال خورشیدی، مرداد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از المناک
تصویر المناک
دردناک، درددار، دردآور
فرهنگ فارسی عمید
(دِ مُ)
ده کوچکی است از دهستان شهرکی بخش شیب آب شهرستان زابل. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری سکوهه و یکهزارگزی جنوب راه فرعی بندزهک به زابل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از امرداد
تصویر امرداد
مرداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامراد
تصویر نامراد
محروم، نا امید، مایوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمداد
تصویر قلمداد
به حساب آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
یگانه شدن و تنها گردیدن، تنها شدن، وحدت، یکتائی، تفرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجراد
تصویر انجراد
برهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاد
تصویر التحاد
کافر شدن، بی دین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمداد
تصویر ارمداد
درد چشم، بدرد آمدن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتراد
تصویر ابتراد
آب سرد آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الفرار
تصویر الفرار
فرار کردن، گریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمرار
تصویر احمرار
سرخ شدن سرخینگی، سرخی، فزونی درد سرخ شدن، سرخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمران
تصویر احمران
می و گوشت، زر و کرکم (زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسمیاد
تصویر اسمیاد
بر آماسیدن از خشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسمران
تصویر اسمران
آب و گندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمراد
تصویر برمراد
برحسب مراد و مقصود، موافق میل وخواهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المناک
تصویر المناک
دردناک و حزن آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المپیاد
تصویر المپیاد
در یونان قدیم فاصله چهار ساله میان بازیهای المپیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحراد
تصویر انحراد
فرود افتادن: ستاره تنها شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المپیاد
تصویر المپیاد
((اُ لَ))
فاصله چهار ساله میان مسابقات المپیک، هر یک از مسابقات جهانی در زمینه علوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التحاد
تصویر التحاد
((اِ تِ))
از دین برگشتن، ملحد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
((اِ فِ))
تنها شدن، تنها کاری کردن، یگانگی، تنهایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امرداد
تصویر امرداد
((اَ مُ یا مِ))
مرداد، بی مرگی، نام یکی از هفت امشاسپندان، نماد جاویدانی اهورامزدا. نام هفتمین روز از هر ماه شمسی و نیز نام ماه پنجم از هر سال خورشیدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلمداد
تصویر قلمداد
محسوب، به شمار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامراد
تصویر نامراد
((مُ))
ناکام، محروم
فرهنگ فارسی معین
نام منطقه ای در نور و کجور
فرهنگ گویش مازندرانی