جدول جو
جدول جو

معنی التقام - جستجوی لغت در جدول جو

التقام
او باریدن فرو خوردن راز گفتن فرو بردن اوباردن بدم درکشیدن
تصویری از التقام
تصویر التقام
فرهنگ لغت هوشیار
التقام
فروبردن لقمه، باسرعت لقمه در دهان نهادن و فرو بردن
تصویری از التقام
تصویر التقام
فرهنگ فارسی عمید
التقام
((اِ تِ))
فرو بردن، اوباردن، به دم در کشیدن
تصویری از التقام
تصویر التقام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انتقام
تصویر انتقام
تلافی، کین خواهی، ریمنی، تاوان گیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از التقاط
تصویر التقاط
برچیدن، از زمین برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التقاص
تصویر التقاص
برگرفتن دنبال کردن کار زشت
فرهنگ لغت هوشیار
دیدار کردن، به هم رسیدن، به هم پیوستن دیدار کردن بهم رسیدن یکدیگر را دیدن همدیدار شدن، پیوستن، یا التقاء ساکنان (ساکنین)، بر خورد دو حرف ساکن (دو صامت) بهم که در عربی روا نیست مثلا در فیلم (لام و میم) و در فارس (راء و سین) که عرب ناگزیر فیلم (بکسر لام) و فارس (بکسرراء) تلفظ کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التفام
تصویر التفام
روی بستن روبند نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التطام
تصویر التطام
بر هم خوردن خیزابه (خیزابه موج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التزام
تصویر التزام
دست به گردن زدن و در بر گرفتن، ملازم شدن به امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحام
تصویر التحام
جوش خوردن زخم، پیوسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التثام
تصویر التثام
دهانبند نهادن دهان بندبستن لثام بستن
فرهنگ لغت هوشیار
بهم آمدن سر بهم آوردن پیوسته شدن: التیام استخوانها، سازواری کردن میان دو چیز بهم پیوستن، بهم پیوستگی، جمع التیامات. یا التیام جراحت. بهبود یافتن زخم بهم بر آمدن جراحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التیام
تصویر التیام
بهم پیوند زدن، سازگاری میان دوچیز، بهبودی یافتن زخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التهام
تصویر التهام
یکباره خوردن برگشتن رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
کینه کشیدن از کسی، کینه توزی، سزای کار بد را دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التقاط
تصویر التقاط
آگاه و دیده ور شدن به چیزی، جمع کردن مطالب از جاهای مختلف و گردآوردن آن ها در یک جا، دانه چیدن مرغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التثام
تصویر التثام
دهان بند بستن، بوسه دادن، بوسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التزام
تصویر التزام
ملازم شدن، همراه شدن، ملزم شدن به امری، عهده دار شدن کاری، در علوم ادبی اعنات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التیام
تصویر التیام
به هم پیوستن و سر به هم آوردن و بهبود یافتن زخم، به هم پیوند دادن، سازش دادن، سازگاری میان دو چیز
التیام یافتن: سر به هم آوردن زخم، علاج شدن، بهبود یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التحام
تصویر التحام
جوش خوردن و پیوستن دو چیز به هم، جوش خوردن و به هم آمدن زخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التیام
تصویر التیام
((اِ تِ))
بهبود یافتن زخم، سازگاری میان دو چیز، به هم پیوستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التقاط
تصویر التقاط
برچیدن، برگرفتن، مضمون و مطلبی را از جایی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التقاء
تصویر التقاء
((اِ تِ))
دیدار کردن، یکدیگر را دیدن، پیوستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التزام
تصویر التزام
((اِ تِ))
همراه بودن، همراهی کردن، ملزم شدن به امری، جمع التزامات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التحام
تصویر التحام
((اِ تِ))
به هم پیوستن، به هم چسبیدن، جوش خوردن (زخم یا چیز دیگر)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التثام
تصویر التثام
((اِ تِ))
دهان بند بستن، لثام بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
((اِ تِ))
کینه کشیدن، خونخواهی، کینه توزی
فرهنگ فارسی معین
رفتاری عمدی که برای آزار و اذیت کسی به تلافی کار بد او انجام می شود، کینه کشیدن از کسی، کینه گرفتن، کینه توزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
Comeuppance, Retaliation, Vengeance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
возмездие , одинаковость , месть
دیکشنری فارسی به روسی
Strafe, (DE) Vergeltung, Rache
دیکشنری فارسی به آلمانی
помста , подібність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
报应 , 相同 , 复仇
دیکشنری فارسی به چینی