معنی التحام التحام((اِ تِ)) به هم پیوستن، به هم چسبیدن، جوش خوردن (زخم یا چیز دیگر) تصویر التحام فرهنگ فارسی معین
التحام التحام کفشیر گرفتن جراحت و سر استوار کردن آن. (منتهی الارب). پیوسته شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی). با یکدیگر پیوستن جراحت. (مصادر زوزنی). لغت نامه دهخدا
اقتحام اقتحام گزینش بر گزیدن، ستمگری، خوار داشت، فرود ستادگان، به سختی درافتادن، درد سر، درافکندن، سر زده رفتن در آمدن بی اندیشه در امری داخل شدن، خود را بسختی در افکندن خویشتن را بمشقت انداختن بسختی در افتادن: اقتحام معارک، جمع اقتحامات فرهنگ لغت هوشیار