آتش شعله ناک. (برهان). آتش. (رشیدی) (جهانگیری). ا لو: ترا ای خواجه گر هیزم نباشد دم سرما که هنگام الاو است سواد شعر طوسی را طلب کن بسوزانش که او سرگین گاو است. مولانا طوسی (از رشیدی) ، جمع واژۀ لبب. (منتهی الارب)
آتش شعله ناک. (برهان). آتش. (رشیدی) (جهانگیری). اَ لَو: ترا ای خواجه گر هیزم نباشد دم سرما که هنگام الاو است سواد شعر طوسی را طلب کن بسوزانش که او سرگین گاو است. مولانا طوسی (از رشیدی) ، جَمعِ واژۀ لَبَب. (منتهی الارب)
پلو، برنج پخته و صافی کرده مخلوط با گوشت یا سبزی یا باقلا یا لوبیا و امثال آن ها، با هر یک از حبوب مانند باقلا یا لوبیا یا عدس پخته شود به اضافۀ نام آن نامیده می شود مثلاً باقلا پلو، لوبیا پلو، عدس پلو
پلو، برنج پخته و صافی کرده مخلوط با گوشت یا سبزی یا باقلا یا لوبیا و امثال آن ها، با هر یک از حبوب مانند باقلا یا لوبیا یا عدس پخته شود به اضافۀ نام آن نامیده می شود مثلاً باقلا پلو، لوبیا پلو، عدس پلو
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، آلوش، مرس، قزل آغاجغ، قزل آغاج، آلش، قزل گز، الش، آلاش، راج، چلر، چهلر
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، آلوَش، مِرس، قِزِل آغاجِغ، قِزِل آغاج، آلَش، قِزِل گَز، اَلَش، آلاش، راج، چِلَر، چِهلَر
شاخه ای از اقوام هند و اروپایی، شامل روس ها، لهستانی ها، چک ها، کروات ها و اسلوون ها، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو - اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری و لهستانی
شاخه ای از اقوام هند و اروپایی، شامل روس ها، لهستانی ها، چک ها، کروات ها و اسلوون ها، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو - اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری و لهستانی
بزبان بلغاری: شلسنیک، شهر و مرکز قضائی است در ایالت روم ایلی شرقی در 80 هزارگزی شمال شرقی فلبه در محلی که 400 گز ارتفاع دارد و در کنار جلگۀ بسیار دلکشی واقع است. اراضی گرداگرد آن بسیار منبت و حاصلخیز و هوای وی سالم و خوش میباشد. در اندرون شهر 16 مسجد، 3 کلیسا، 15 رباط و 5حمام است. در زمان ادارۀ دولت عثمانی عدّۀ نفوسش به 20000 نفر بالغ میشد و قسم اعظم اینان مسلمانان بودند. بعد از امتیاز، اکثر آنان مهاجرت گزیدند و اکنون تعداد اهالی کم شده. محصولات ابریشمی آن ممتاز است. در شهر چندین کار خانه ابریشم بافی موجود است. شهر قدیم که وقتی مقر بلغاریان بود تقریباً در 2 هزارگزی طرف فوقانی شهر حاضر بالای تلی واقع بوده و امروزه خرابه های آنرا ’دمیرخان’ مینامند. در جوار این قصبه بعض آبها و حمامهای معدنی است. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع بضمیمۀ معجم البلدان (ذیل اسکی زغره) شود
بزبان بلغاری: شلسنیک، شهر و مرکز قضائی است در ایالت روم ایلی شرقی در 80 هزارگزی شمال شرقی فلبه در محلی که 400 گز ارتفاع دارد و در کنار جلگۀ بسیار دلکشی واقع است. اراضی گرداگرد آن بسیار منبت و حاصلخیز و هوای وی سالم و خوش میباشد. در اندرون شهر 16 مسجد، 3 کلیسا، 15 رباط و 5حمام است. در زمان ادارۀ دولت عثمانی عدّۀ نفوسش به 20000 نفر بالغ میشد و قسم اعظم اینان مسلمانان بودند. بعد از امتیاز، اکثر آنان مهاجرت گزیدند و اکنون تعداد اهالی کم شده. محصولات ابریشمی آن ممتاز است. در شهر چندین کار خانه ابریشم بافی موجود است. شهر قدیم که وقتی مقر بلغاریان بود تقریباً در 2 هزارگزی طرف فوقانی شهر حاضر بالای تلی واقع بوده و امروزه خرابه های آنرا ’دمیرخان’ مینامند. در جوار این قصبه بعض آبها و حمامهای معدنی است. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع بضمیمۀ معجم البلدان (ذیل اسکی زغره) شود
رجوع به پالاد شود، در جهانگیری با واو ضبط کرده و آنرا بمعنی اسب جنیبت دانسته و این بیت را از شمس فخری شاهد آورده است: شهنشهی که کشد بخت در مواکب او چو نقره خنگ و سمند فلک دو صد پالاو، و شواهد از گفته های شمس فخری سند صحت هیچ دعوی لغوی نیست چه او غالباً الفاظ را غلط خوانده و بغلط هم نظم کرده است و ظاهراً این کلمه مصحف پالاد است
رجوع به پالاد شود، در جهانگیری با واو ضبط کرده و آنرا بمعنی اسب جنیبت دانسته و این بیت را از شمس فخری شاهد آورده است: شهنشهی که کشد بخت در مواکب او چو نقره خنگ و سمند فلک دو صد پالاو، و شواهد از گفته های شمس فخری سند صحت هیچ دعوی لغوی نیست چه او غالباً الفاظ را غلط خوانده و بغلط هم نظم کرده است و ظاهراً این کلمه مصحف پالاد است
ترکی: خر، پیک، خر و کشتی، بیگار ستور بی مژد، سرانه خر، پیک چاپار پست، پیک چاپار پست، حقوق و عوارضی که برای پیکها یا چارپایان متعلق به پیکها میگرفتند (ایلخانان مغول تا قاجاریه) حیوان بارکش دارای یال کوتاه وگوشهای دراز، خر
ترکی: خر، پیک، خر و کشتی، بیگار ستور بی مژد، سرانه خر، پیک چاپار پست، پیک چاپار پست، حقوق و عوارضی که برای پیکها یا چارپایان متعلق به پیکها میگرفتند (ایلخانان مغول تا قاجاریه) حیوان بارکش دارای یال کوتاه وگوشهای دراز، خر