- اقرضوا
- وام بدهید (فعل جمع مذکر امرحاضر از اقراض) قرض بدهید (ماخوذ از آیه 20 سوره 73 مزمل: واقیمو الصلوه و آتوا الزکوه واقرضوا الله قرضا حسنا و بر پا دارید نماز را و بدهید زکات را و وام دهید خدای را وامی نیکو) : (قرض ده زین دولت اندر اقرضوا تاکه صددولت ببینی پیش رو) (مثنوی)
معنی اقرضوا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امر حاضر (جمع مذکر) از مصدر ترح اندوهگین شوید غمگین گردید: الصلا ای لطف بینیان افرحو، البلاای قهر بینیان اترحوا، (مثنوی)
شادمان شوید (فعل جمع مذکرامر حاضر از فرح) شادمان شوید، شاد باشید، (الصلا ای لطف افرحوا الباای قهربینان اترحوا، (مثنوی)
لاتینی از دانه های گیاهی سیهک (گویش شیرازی) سیاهک
جمع قریب نزدیکان خویشان خویشاوندان. توضیح در تداول بفتح راء گویند و صحیح نیست
درخواست و خواهش، افژول، بازپس خواهی، درخواست، در خوری، بایستگی (لزوم) وام را باز خواستن مطالبه کردن، و گرفتن، بدهی کسی را، در خور بودن مناسب بودن، خواهش در خواست، مطالبه، ادعا، لزوم
درخور و مناسب بودن، خواهش، درخواست
قریب ها، نزدیک ها، خویش ها، خویشاوندها، جمع واژۀ قریب
آفتابه دزد، شمشیربران
خشنودش سگیرش خشنود کردن راضی گردانیدن ترضیه دادن چیزی به کسی برای خشنود کردن او اقناع
سیراب کردن ترویه، روان کردن، به روایت شعر داشتن بر روایت شعر داشتن
خالی شدن سرای، بپایان رسیدن قوت سپری شدن زاد، بی نیاز شدن غنی گردیدن، تهی دست شدن نیازمند گردیدن (ازاضداد)، بافتن ریسمانی که تارهای آن در باریکی و کلفتی مختلف باشد، یکی از عیوب قافیه است و آناختلاف حرکت حذو و توجیه است. نخستین مانند: هر وزیر و شاعر و مفتی که اوطوسی بود چون نظام الملک و غزالی و فردوسی بود. که فردوسی را با طوسی قافیه آورده. دوم مانند: (بفرق چمن ابر گسترد پر بفرش زمرد فروریخت در)
خوانا کردن خوانا گردانیدن خواندن آموختن
راضی کردن، خشنود کردن، برآورده کردن
ضوها، نورها، روشنایی ها، روشنی ها، جمع واژۀ ضو
در علم عروض مختلف آوردن حرکات قوافی شعر مثل قافیۀ گل با گل، دور با دور، بخت با دخت و طوس با فردوس، که یکی از عیوب قافیه است مانند این بیت، برای مثال هر وزیر و مفتی و شاعر که او طوسی بود / چون نظام الملک و غزّالی و فردوسی بود نیازمند شدن، محتاج شدن، در جای خشک و خالی فرود آمدن، تمام شدن توشه، بی توشه شدن
سیراب کردن