جدول جو
جدول جو

معنی اقربا

اقربا
قریب ها، نزدیک ها، خویش ها، خویشاوندها، جمع واژۀ قریب
تصویری از اقربا
تصویر اقربا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اقربا

اقربا

اقربا
جمع قریب نزدیکان خویشان خویشاوندان. توضیح در تداول بفتح راء گویند و صحیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار

اقربا

اقربا
جَمعِ واژۀ قریب که بمعنی خویشاوند است و آنچه بعض مردم بفتح راء و ضم راء خوانندغلط محض است. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
ای صدر خاندان نبوت چو باب خویش
خورشید اقربا شدی و فخر دودمان.
سوزنی.
رجوع به اقرباء شود
لغت نامه دهخدا

اقربه

اقربه
جَمعِ واژۀ قِراب، بمعنی نیام شمشیر. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قراب شود
لغت نامه دهخدا

اقرباء

اقرباء
جَمعِ واژۀ قریب. خویشان و نزدیکان. رجوع به اقربا شود
لغت نامه دهخدا