جمع واژۀ قریب که بمعنی خویشاوند است و آنچه بعض مردم بفتح راء و ضم راء خوانندغلط محض است. (آنندراج) (غیاث اللغات) : ای صدر خاندان نبوت چو باب خویش خورشید اقربا شدی و فخر دودمان. سوزنی. رجوع به اقرباء شود
جَمعِ واژۀ قریب که بمعنی خویشاوند است و آنچه بعض مردم بفتح راء و ضم راء خوانندغلط محض است. (آنندراج) (غیاث اللغات) : ای صدر خاندان نبوت چو باب خویش خورشید اقربا شدی و فخر دودمان. سوزنی. رجوع به اقرباء شود
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. محلی در دامنه و معتدل است و 164 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات، سیب زمینی، بنشن، و شغل مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. محلی در دامنه و معتدل است و 164 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات، سیب زمینی، بنشن، و شغل مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد در دامنۀ کوه واقع و هوای آن معتدل. سکنۀ آن 186 تن است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن، میوه جات. شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد در دامنۀ کوه واقع و هوای آن معتدل. سکنۀ آن 186 تن است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن، میوه جات. شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
شمشیر در نیام کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) ، زمین های آب و گیاه. (آنندراج) : و وقفوا علیهم من النواحی والاقرحه و العقارات جمله کثیره. (ابن الطقطقی ص 127)
شمشیر در نیام کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) ، زمین های آب و گیاه. (آنندراج) : و وقفوا علیهم من النواحی والاقرحه و العقارات جمله کثیره. (ابن الطقطقی ص 127)