درماندن در سخن، ج، قرع. قرعان. (مهذب الاسماء) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نوعی از مار موی ریخته، شمشیر نیکوآهن، الف اقرع، هزار کامل و تمام، عود اقرع، چوب پوست بازکرده، مکان اقرع، جای سخت و درشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، قدح اقرع، کاسۀ سوده بسنگ ریزه تا آنکه ظاهر شده باشد طرائق و نگار آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
درماندن در سخن، ج، قُرع. قرعان. (مهذب الاسماء) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نوعی از مار موی ریخته، شمشیر نیکوآهن، الف اقرع، هزار کامل و تمام، عود اقرع، چوب پوست بازکرده، مکان اقرع، جای سخت و درشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، قدح اقرع، کاسۀ سوده بسنگ ریزه تا آنکه ظاهر شده باشد طرائق و نگار آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)