معنی اقران - فرهنگ فارسی عمید
معنی اقران
اقران
همانندان، مانند هم، مثل یکدیگر، شبیه ها، نظیر ها
تصویر اقران
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اقران
اقران
اقران
توانستن. (ترجمان القرآن). توانستن کاری را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طاقت چیزی داشتن. (تاج المصادر بیهقی). توانا گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
اقران
اقران
جَمعِ واژۀ قَرَن. (اقرب الموارد). رجوع به قرن شود، ورترنجیدن پوست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ارقان
ارقان
یونانی تازی شده از گیاهان برناک (برناک حنا) نوشته است که این واژه در زبان مغرب الاقصی گونه ای بادام کوهی است کرکم (زعفران) برناک بستن برناک نهادن ریش آغشتن، کرکم زدن کرکمظلایی (کرکم زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.