جدول جو
جدول جو

معنی اقرار

اقرار((اِ))
بروز دادن، مقر آمدن، آشکار گفتن، برپا داشتن
تصویری از اقرار
تصویر اقرار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اقرار

اقرار

اقرار
با گفتن یا نوشتن، کاری یا امری را پذیرفتن، اعتراف کردن به امری به سود دیگری و به زیان خود، اعتراف، بروز دادن، خستو شدن
اقرار
فرهنگ فارسی عمید

اقرار

اقرار
ثابت کردن کسی را در کاری. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

ابرار

ابرار
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار

احرار

احرار
جمع حر، آزادگان، ایرانیان جمع حر حران آزادان آزادگان، ایرانیان
احرار
فرهنگ لغت هوشیار