جدول جو
جدول جو

معنی افکاردگی - جستجوی لغت در جدول جو

افکاردگی(اَ دَ / دِ)
خستگی. افگاردگی (با کاف پارسی). رجوع به این کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افشردگی
تصویر افشردگی
هر چیز فشرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
حالت افتاده بودن، کنایه از فروتنی، تواضع، برای مثال ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱ - ۱۱۵)، کنایه از کمبود، نقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
دلتنگی، پژمردگی، در علم روانشناسی نوعی بیماری روانی که باعث اختلال در اوضاع اجتماعی و فردی شخص می شود و از نشانه های آن اضطراب، کاهش اشتها، بی خوابی و غیره است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ / دِ)
خستگی. جراحت. آزردگی، در اصطلاح حقوقی فقهی تعابیر مختلف از آن بعمل آمده که همه آنها در اصل عدم توانائی فرد در تأدیۀ آنچه در ذمۀ او است متفق هستند. در قانون موقتی اصول محاکمات حقوقی، از افلاس بعدم تمکن محکوم علیه نسبت بتأدیۀ محکوم به تعبیر شده و در قانون دیگر افلاس را عدم کفایت دارایی شخص برای پرداخت مخارج عدلیه و یا بدهی او تعریف کرده و در قانون مرادف با ورشکستگی قرارگرفته و سرانجام افلاس در تحت تعریف کلی اعسار قرار گرفته و افلاس بمعنی خاص اصطلاحی منسوخ گردیده است. رجوع به قانون آئین دادرسی مدنی و قانون تجارت شود. و در فقه افلاس عبارتست از میان رفتن بیشتر دارایی و باقی ماندن مقدار ناچیز آن، چنانکه گفته اند: المفلس من ذهب خیار ماله و بقی فلسه. و در واقع مفهوم حقیقی فقهی آن است که دارایی شخص تکافوی تأدیۀ بدهی نکند، بتعبیر دیگر دارائیش از بدهی او کمتر باشد. رجوع به کتاب شرایعالاسلام شود
لغت نامه دهخدا
(اَدَ / دِ)
عمل افشاندن. ریختگی. پراکندگی
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
خستنی. مجروح کردنی. فگاردنی
لغت نامه دهخدا
(اَمْ دَ / دِ)
حالت انبارده. (فرهنگ فارسی معین). انباشتگی. (برهان قاطع) (آنندراج). پری و بسیاری نعمت. (برهان قاطع) (آنندراج). انباشتگی و پری و بسیاری و فراوانی. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
فروتنی، تواضع و انکسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افشردگی
تصویر افشردگی
انضباط، فشردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباردگی
تصویر انباردگی
حالت انبارده انباشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
انجماد و بستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افکندگی
تصویر افکندگی
((اَ کَ دِ))
مستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
((اُ))
فروتنی، تواضع، خواری، ذلت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
خضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
Languishment, Dejectedness, Dejection, Depression, Gloom, Meagerness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
Floppiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abattement, dépression, mélancolie, langueur, maigreur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
flaccidité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
Niedergeschlagenheit, Depression, Trübsinn, Schwermut, Magerkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
Schlappheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
в'ялість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
відчай , депресія , похмурість , меланхолія , бідність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
przygnębienie, depresja, smutek, melancholia, nędza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
zwiotczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
沮丧 , 抑郁 , 阴郁 , 忧郁 , 贫乏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
松弛
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abatimento, depressão, tristeza, melancolia, magreza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
flacidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
flaccidità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abbattimento, depressione, tristezza, malinconia, magrezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abatimiento, depresión, tristeza, languidez, escasez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
flacidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
уныние , депрессия , мрак , меланхолия , бедность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
вялость
دیکشنری فارسی به روسی