معنی افسردگی افسردگی Languishment, Dejectedness, Dejection, Depression, Gloom, Meagerness تصویر افسردگی دیکشنری فارسی به انگلیسی
افسردگی افسردگی دلتنگی، پژمردگی، در علم روانشناسی نوعی بیماری روانی که باعث اختلال در اوضاع اجتماعی و فردی شخص می شود و از نشانه های آن اضطراب، کاهش اشتها، بی خوابی و غیره است فرهنگ فارسی عمید
افسردگی افسردگی Niedergeschlagenheit, Depression, Trübsinn, Schwermut, Magerkeit دیکشنری فارسی به آلمانی
افسردگی افسردگی abbattimento, depressione, tristezza, malinconia, magrezza دیکشنری فارسی به ایتالیایی