جدول جو
جدول جو

معنی افهم - جستجوی لغت در جدول جو

افهم(اَ هََ)
داناتر. بافهم تر. (ناظم الاطباء). مفهوم تر. (یادداشت مؤلف) : و هو (ای الدب) من افهم الحیوان. (ابن البیطار) ، کوماج. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جای کوماج در خاکستر گرم. ج، افائید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
افهم
داناتر، فهمیده تر
تصویری از افهم
تصویر افهم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ادهم
تصویر ادهم
(پسرانه)
سیاه، تیره گون، نام پدر ابراهیم ادهم که پادشاهی بلخ را رها کرده و زاهد شد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از افخم
تصویر افخم
بزرگوارتر، بزرگ قدرتر، گرانمایه تر، بلندپایه تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افام
تصویر افام
وام، قرض، دین، فام، پام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افهام
تصویر افهام
فهم ها، دریافتن ها، درک کردن ها، علم ها، دانش ها، جمع واژۀ فهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افدم
تصویر افدم
انجام، سرانجام، فرجام، آخر، عاقبت، پایان هر کاری، آخری، پایانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
سیاه رنگ (اسب)، کنایه از اسب، کنایه از سیاه، تاریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفهم
تصویر تفهم
فهمیدن، دریافتن، مطلبی را کم کم درک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفهم
تصویر نفهم
آنکه فهم و ادراک ندارد، بی عقل
فرهنگ فارسی عمید
(اَ هََ)
فراختر. اخصب: کنا فی ارهم جانبی فلان، ای اخصبهما. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ هَُ)
جمع واژۀ سهم
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
سیاه. (منتهی الارب). تیره گون: غرۀ بامداد بر صفحۀ ادهم ظلام پیدا گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 31).
رو سفید از قوت بلغم بود
باشد از سودا که روی ادهم بود.
مولوی.
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نادان. بی عقل. (آنندراج). ایهم. (از منتهی الارب). نفهم
لغت نامه دهخدا
تصویری از الهم
تصویر الهم
ای بار خدای خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفهم
تصویر نفهم
نادان بی خرد کانا بی شعور بی خرد: (آدم نفهم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافهم
تصویر نافهم
نادان، بیعقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابهم
تصویر ابهم
آگنده میان پر گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفهم
تصویر تفهم
دریافتن بدرنگ، فهمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاهم
تصویر فاهم
دریابنده هوشیار فهم کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
سیاه و تیره گون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افهام
تصویر افهام
فهمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افخم
تصویر افخم
بزرگ قدرتر، گرانمایه تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکهم
تصویر اکهم
خیره چشم، کند زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
((اَ هَ))
سیاه رنگ، خاکستری، آثار نو، آثار کهنه و پوسیده، بند، قید، اسب سیاه، اسب تندرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افهام
تصویر افهام
((اِ))
یاد دادن، فهماندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افدم
تصویر افدم
((اَ دُ))
آخرین، نهایی، سرانجام، فرجام، آفدم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افخم
تصویر افخم
((اَ خَ))
بزرگوارتر، ارجمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افام
تصویر افام
((اَ))
رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افام
تصویر افام
((اِ))
وام، دین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفهم
تصویر تفهم
((تَ فَ هُّ))
دریافتن، فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفهم
تصویر نفهم
((نَ فَ))
بی شعور، بی خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افهام
تصویر افهام
((اَ))
جمع فهم، دانش ها، فهم ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکهم
تصویر اکهم
خیره چشم، کند زبان
فرهنگ واژه فارسی سره
فهیم، فهمیده، عاقل، دانا، باکمال
فرهنگ واژه مترادف متضاد