سیاه. (منتهی الارب). تیره گون: غرۀ بامداد بر صفحۀ ادهم ظلام پیدا گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 31). رو سفید از قوت بلغم بود باشد از سودا که روی ادهم بود. مولوی.
سیاه. (منتهی الارب). تیره گون: غرۀ بامداد بر صفحۀ ادهم ظلام پیدا گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 31). رو سفید از قوت بلغم بود باشد از سودا که روی ادهم بود. مولوی.