- افلاک
- جمع فلک، گردون ها چرخ ها سپهرها جمع فلک چرخها سپهرها آسمانها، یکی از فنون کشتی در خاک از سلسله (کنده ها)، ج فلک، چرخ گردون، سپهرها، آسمانها
معنی افلاک - جستجوی لغت در جدول جو
- افلاک
- فلک ها، آسمان ها، جمع واژۀ فلک
- افلاک
- جمع فلک، چرخ ها، سپهرها، آسمان ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به افلاک، جمع افلاکیان. ستارگان، فرشتگان، ستاره پرستان. منجم
مقابل خاکی، غیرزمینی، غیرمادی، کنایه از فرشته
ستارگان، فرشتگان
همراهی، ستیهیدن
ناگاه گرفتن، رهاییدن
بی چیزی ورشکستگی ناداری بی چیز شدن نادار گشتن، بی چیزی ناداری تنگدستی، ور شکستگی. گدا و بینوا شدن، ورشکسته شدن
پیروزی، رستگاری، آشکاراندن، رهاندن، کند و کاو زمین
جمع فلج
گشتن خواهی
جمع ملک، داراک ها بنه ویسان هیران، جمع ملک، فرشتگان پادشاه گردانیدن، زن خواستن، زن دادن، زناشویی، واگذاری، داراییها ثروتها
نابود کردن به باد دادن فروختن نیست گردانیدن نابود کردن هلاک کردن، هلاک ساختن
مفلوک، تهیدست، بی چیز، برای مثال به قسمت است مقادیر رزق نه از جهد است / دلیلش ابله مرزوق و زیرک مفلاک (جمال الدین عبدالرزاق - ۲۲۸)
پادشاه کردن، ملک گردانیدن
هلاک کردن، میرانیدن، نابود ساختن
ملک ها، چیزهایی که در قبضه و تصرف شخص باشد، جمع واژۀ ملک
ملک ها، فرشتگان، جمع واژۀ ملک
ملک ها، فرشتگان، جمع واژۀ ملک
بی چیز شدن، نادار شدن، تنگدستی، بینوایی، در علم حقوق ورشکستگی
در یکی از واژه نامه ها مفلاک آورده اند که نادرست است. صحاح الفرس این واژه را پارسی و برابر با تهیدست دانسته در برهان قاطع نیز مفلاک هم آوای افلاک آمده و پارسی دانسته شده برابر با مردم تهیدست و درویش. این واژه نه بر گرفته از مفلاق تازی است و نه آرش مفلاق تازی را دارد. از همین واژه فارسی گویان به روش تازی واژه های مفلوک و فلاکت را ساخته اند. تهیدست بی چیز مفلوک: (از فلک نحسهابسی بینند آن که باشد غنی شود مفلاک) (ابوشکور. لفااق. 276) توضیح بقول رشیدی این کلمه بر ساخته فارسیان است مانند فلاکت ولی کلمه مذکور را مرحوم قزوینی اصیل دانسته اما باید دانست که مفلاک در کتب معتبر عربی نیامده و بجای آن بدین معنی} مفلاق {استعمال شده. بنابراین یا در عربی عامیانه مفلاق تبدیل به مفلاک شده و یاایرانیان در آن تصرف کرده اند (قول اخیر اصح مینماید زیرا در لغت فرس اسدی هم جزو لغات فارسی یاد شده و رشیدی هم همین را تایید میکند) و از همین کلمه بعدا مفلوک و فلاکت ساخته شده. تهیدست و بی چیز
جمع ملک، دارایی، جمع ملک، شاهان
دروغگو دروغوند دروغزن
سپهریان: ستارگان، فرشتگان
سپهر شناس گردو نشناس اختر شناس منجم ستاره شناس اختر شناس. ستاره شناس
والاد گران سپهر
کنایه از آسمان، چرخ گردان، گنبد طارونی، کلّۀ خضرا، خرگاه مینا، طاق طارم، چرخ گردان، چرخ چنبری، خرگاه گردان، طاس آبگون، سقف مینا، سقف لاجورد، چادر لاجوردی، چرخ روان، چرخ خضرا، طاس نگون، چرخ دولابی، طاق فیروزه، گنبد لاجوردی، طاق نیلوفری، چتر آبگون، چرخ آبنوس، طاق مینا، طاق خضرا، خرگاه سبز، چرخ اخضر، طارم فیروزه، چتر کحلی، طارم اطلس، طارم نیلگون، رواق فلک، گنبد کبود، چرخ مقوّس، چرخ نیلوفری، چرخ مقوّس، چرخ نیلوفری، چرخ روان، کلّۀ نیلوفری، قلزم نگون، طارم اخضر، طاق لاجوردی، رواق کبود، رواق چرخ، دریای اخضر، چرخ خضرا، تشت غربالی، چرخ کبود، چرخ بلند، پردۀ نیلگون، قبّه خضرا، طاق کحلی، چتر مینا، چرخ دولابی، چرخ اخضر، طاق ازرق، چرخ بلند، چرخ مینا، چرخ کبود، چرخ دوّار، چرخ دوّار، طاق مقرنس، رواق زبرجد، رواق نیلگون، چرخ مینا، چرخ چنبری، چرخ آبنوس
عرش، فلک نهم بالای همۀ افلاک که آن را محیط بر عالم ماده می دانستند، در روایات دینی جایی فراتر از همۀ آسمان ها، چرخ اطلس، فلک المحیط، طارم اعلیٰ، گرزمان، چرخ اثیر، چرخ اکبر، چرخ برین، سپهران سپهر
اشکوبهای سپهر
سپهر سپهران سپهر نهم گر زمان سهپر برین کشتی سفینه
گنبد سپهران، آسمان