- افغان
- فریاد، زاری، ناله، غوغا
معنی افغان - جستجوی لغت در جدول جو
- افغان
- طایفه ای ساکن افغانستان، از مردم افغانستان
فغان
- افغان
- فغان، فریاد، زاری، ناله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به افغان و افغانستان. ساخته افغانستان، از مردم افغانستان که معادل 2 ریال ایرانست
از مردم افغانستان مثلاً کارگر افغانی، واحد پول افغانستان، تهیه شده در افغانستان، مربوط به افغانستان
جمع ضغن، کینه ها دشمنی ها جمع ضغن کینه ها کینها
جمع فنن، شاخه ها، جمع فن، گونه ها گونه گون آوردن، جمع فنن شاخه ها
در حال افتادن، یا افتان و خیزان راه رفتن، آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن
خودپسند
پراکنده، منتشر، متفرق
سنگی که با آن کارد و شمشیر و مانند آن را تیز کنند
افغان و ناله و زاری
فنن ها، شاخۀ درخت ها، جمع واژۀ فنن
پراکنده، بن مضارع افشاندن، پریشان مثلاً زلف افشان،
پسوند متصل به واژه به معنای افشاننده مثلاً آتش افشان، بذرافشان، درافشان، شکرافشان، گل افشان،
پسوند متصل به واژه به معنای افشاندن مثلاً زرافشان
پسوند متصل به واژه به معنای افشاننده مثلاً آتش افشان، بذرافشان، درافشان، شکرافشان، گل افشان،
پسوند متصل به واژه به معنای افشاندن مثلاً زرافشان
سنگی که با آن کارد و شمشیر را تیز کنند، افسانه، داستان، ساحر
جمع فنن، شاخه ها
سنگی که با آن کارد و شمشیر و مانند آن را تیز کنند
در حال افتادن
افتان و خیزان: آنکه گاه می افتد و گاه برمی خیزد، افتادن و برخاستن در راه رفتن
افتان و خیزان: آنکه گاه می افتد و گاه برمی خیزد، افتادن و برخاستن در راه رفتن
زمان هنگام
آه، ناله، بانگ، فریاد
کلمه تاسف یعنی آه، ای فریاد، دردا، امان