جدول جو
جدول جو

معنی افشردگی - جستجوی لغت در جدول جو

افشردگی
هر چیز فشرده شده
تصویری از افشردگی
تصویر افشردگی
فرهنگ فارسی عمید
افشردگی(اَ شُ دَ / دِ)
حاصل عمل افشردن. انضغاط. فشردگی. (ناظم الاطباء). کیفیت و حالت افشرده. درهم فشرده شدن. (فرهنگ فارسی معین) :
زمین را چنان در هم افشرد سخت
کز افشردگی کوه شد لخت لخت.
نظامی.
و رجوع به افشردن شود
لغت نامه دهخدا
افشردگی
انضباط، فشردگی
تصویری از افشردگی
تصویر افشردگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
دلتنگی، پژمردگی، در علم روانشناسی نوعی بیماری روانی که باعث اختلال در اوضاع اجتماعی و فردی شخص می شود و از نشانه های آن اضطراب، کاهش اشتها، بی خوابی و غیره است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سُ دَ / دِ)
انجماد و بستگی. (آنندراج). انجماد. (ناظم الاطباء). فسردگی. جمود. بستگی. خدوک. (یادداشت مؤلف) :
ابر که جانداروی پژمردگیست
هم قدری بلغم افسردگی است.
نظامی.
بکار اندر آی این چه پژمردگیست
که پایان بیکاری افسردگیست.
نظامی.
، بمجاز مکر و حیله. (آنندراج). حیله. تزویر. مکر. (فرهنگ فارسی معین). حیله. تزویر. (برهان) ، سحر. افسون. (آنندراج). شونست. سحر. شوبست. جادو. فریب. (ناظم الاطباء). فسون. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ دَ)
فشردنی. آنچه قابلیت فشار دادن در آن باشد، بفصاحت سخن گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). چیره زبان شدن. (یادداشت مؤلف) ، بی کفک گردیدن شیر یا منقطع شدن فلۀ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خالص شدن شیر از فلۀ آن. (آنندراج). ویژه شدن شیر. (تاج المصادر بیهقی) ، شیر خالص دار گشتن گوسپند، پاک و صاف شدن کمیز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). صافی گردیدن بول. (از اقرب الموارد) ، در عید فصح حاضر آمدن نصاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در عید فصح شدن یهود و نصاری و عید گرفتن آن را. (از اقرب الموارد) ، روشن گردیدن بامداد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روشن گردیدن صبح. (آنندراج). پدید آمدن صبح و آشکار شدن روشنی آن. (از اقرب الموارد). پدید آمدن صبح. (تاج المصادر بیهقی) ، نیکو بیان کردن مرد سخن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آشکارا بیان کردن سخن و مراد خود را. (از اقرب الموارد). تازی زبان شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، پیدا و آشکار شدن چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). واضح گردیدن امری. (ازاقرب الموارد) ، صافی شدن بانگ اسب، خالص شدن آواز شتر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
انجماد و بستگی
فرهنگ لغت هوشیار
بی رغبتی، بی شوقی، پژمردگی، دلسردی، دلمردگی، گرفتگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
اكتئابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فشردگی
تصویر فشردگی
Compactness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
Languishment, Dejectedness, Dejection, Depression, Gloom, Meagerness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abattement, dépression, mélancolie, langueur, maigreur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فشردگی
تصویر فشردگی
компактность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فشردگی
تصویر فشردگی
compacidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
낙담 , 우울증 , 우울 , 빈약
دیکشنری فارسی به کره ای
غمگینی، افسردگی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
افسردگی , ڈپریشن , اداسی , کمزوری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
হতাশা , বিষণ্নতা , অভাব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
huzuni, umaskini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
moral bozukluğu, depresyon, kasvet, hüzün, zayıflık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
keputusasaan, depresi, kesedihan, melankolis, kekurangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
落胆 , 鬱病 , 憂鬱 , 貧弱
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
ייאוש , דיכאון , דִּכְדּוּךְ , דַלּוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
निराशा , अवसाद , उदासी , दुर्बलता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
ความท้อแท้ , ซึมเศร้า , ความหดหู่ , ความหมองหม่น , ความขาดแคลน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
neerslachtigheid, depressie, somberheid, melancholie, schraalheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abatimiento, depresión, tristeza, languidez, escasez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abbattimento, depressione, tristezza, malinconia, magrezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
abatimento, depressão, tristeza, melancolia, magreza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
沮丧 , 抑郁 , 阴郁 , 忧郁 , 贫乏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
przygnębienie, depresja, smutek, melancholia, nędza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
відчай , депресія , похмурість , меланхолія , бідність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
Niedergeschlagenheit, Depression, Trübsinn, Schwermut, Magerkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افسردگی
تصویر افسردگی
уныние , депрессия , мрак , меланхолия , бедность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فشردگی
تصویر فشردگی
Kompaktheit
دیکشنری فارسی به آلمانی