- افدا
- تنومند شدن، پذیرفتن سربها
معنی افدا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هرگز هیچگاه هگرز کتارچه آغاز کردن آغازیدن ابتدا کردن شروع کردن سر کردن سر گرفتن ابتداء، کارنو و نخستین آوردن نو آفریدن، آشکار کردن پیدا کردن چیزی را. ظرف زمان است برای تاکید در مستقبل نفیا و اثباتا همیشه جاویدان، هرگز هگرز هیچ هیچوقت، بهیچ روی بهیچوجه معاذالله پر گس پر گست
هک کردن هک ساختن نابود کردن نیست گردانیدن
زفتی، گدامنشی
جمع عدو دشمنان
نیست کردن، نابود گردانیدن، نیستی، نابودی
فتوی دادن حکم صادر کردن
نکوهیدن، بریدن، شکافتن درختی از تیره افراها جزو افراها جزو تیره های نزدیک بگل سرخیان که درختی است تنومند با برگهای پنجه یی که در باغها و جنگلها میروید اسپندان بوسیاه
عمو، برادر پدر
یکی کردن پس و پیش
آشکار کردن، آشکارگری پرده دری نیکژ آشکار کردن، فاش نمودن پدید ساختن: افشا اسرار، آشکار کردن، فاش نمودن پدید ساختن: افشا اسرار
رام کننده و افسونگر، چشم بد
در ترکیب بمعنی افزاینده آید: روح افزا غم افزا
ترکی مغولی دوست
جمع وادی، دره ها، رودها جمع ودید دوستان دوستداران
هدیه دادن هدیه فرستادن
درختی شبیه درخت چنار، پرشاخ و برگ و سایه افکن با برگ های پنجه ای و دارای بریدگی بسیار که بلندیش تا ۲۰ متر می رسد و چوب آن در مبل سازی به کار می رود
هدیه فرستادن، هدیه دادن
نیست کردن، نابود کردن، نیستی
عدوها، خصم ها، دشمن ها، جمع واژۀ عدو
هرگز، هیچ گاه، همیشه، برای همیشه، جاودانه
فاش کردن، آشکار کردن، پراکنده ساختن، فاش شدن
شدیدها، سخت ها، تندها، سختگیرها، جمع واژۀ شدید
ودیدها، دوست ها، دوست دارنده ها، جمع واژۀ ودید
افزودن، پسوند متصل به واژه به معنای افزاینده مثلاً بهجت افزا، روح افزا، غم افزا
اندودن، پسوند متصل به واژه به معنای انداینده مثلاً آفتاب اندا
افساییدن، پسوند متصل به واژه به معنای افساینده مثلاً مارافسای
درختی با برگ هایی مانند پنجه انسان
جمع عدو، دشمنان
دوست، رفیق