خاندان اردا، یکی از قبایل آق اردو. چون باتو مقتدرترین پسران جوجی بود، اردا پسرش هم که جانشین او گردید وممالک ماورای سیحون را به ارث یافت عملاً به ریاست خاندان جوجی شناخته شد. قلمرو اردا قسمت غربی سیراردوبود و این قسمت را آق اردو یعنی اردوی سفید می گفتند (رنگ سفید در میان مغول بر رنگ آبی برتری و تقدم داشت) ، در مقابل گوگ اردو یعنی اردوی آبی که عنوان قسمت دست چپ قبایل مطیع باتو بود. قبایل آق اردو که در دشتهای دوردست شمال بحر خزر ساکن بودند بر اقوام گوگ اردو همه وقت سیادت داشتند و با اینکه از جهت درجۀ معیشت در خشونت و سختی سر میکردند گاهی نیز بر سایر شعب متمدن خاندان باتو بعلت ضعف ایشان سلطنت یافته اند. از احوال خانان اول آق اردو اطلاع مبسوطی بدست نیست همینقدر میدانیم که مقام خانی در این اردو از پدر بپسرمیرسیده و یکی از ایشان هم یعنی کوچی موفق شده است که نواحی غزنه و بامیان را که گاهی مطیع اولوس جغتای و زمانی بدست ایلخانان ایران بوده بتصرف خود بیاورد. اوروس خان اولین خان از خاندان اردا است که در تاریخ قبایل آق اردو صاحب حیثیتی شده چه او چند بار اردوی امیرتیمور را شکست داده است، امیرتیمور برای اجرای خیالات خود توقتمش خان یکی از افراد خاندان اردا را که پدرش بقتل رسیده و خود او را نیز اوروس خان طرد کرده بود بر قبایل مطیع خاندان جوجی سلطنت داد و توقتمش خان بیاری لشکریان تیموری مصمم شد که سلطنت خود را بدان قبایل بشناساند ولی اوروس خان چند بار او را مغلوب کرد و فقط پس از مرگ اوروس و سلطنت کوتاه پسرش توقتکایا، توقتمش موفق شد که در عهد پسر دیگر اوروس یعنی تیمور ملک بر قبایل آق اردو حکومت پیدا کند. توقتمش آخرین مرد نامی در تاریخ قبایل سیراردوست و او پس ازآنکه بر مقام سلطنت قبایل آق اردو مسلط آمد بطرف دشت قبچاق غربی حرکت نمود و ممای از امرای متنفذ شاه نشان شهر سرای را منهزم کرد و بر اثر این فتح که در 780هجری قمری نصیب او شد اختلاف مابین دو قسمت آق اردو و گوگ اردو را از میان برداشت و قبایل دشت قبچاق غربی و شرقی را تحت یک حکومت آورد با این حال باز خاندان اردا دست از ادعای خود نسبت به گوگ اردو آق اردو برنداشتند تا آنکه اولاد شیبان مساکن ایشان را بتصرف خود درآوردند. این سلسله در سال 780 با گوگ اردو تحت یک حکومت آمدند و به دست خاندانهای متخاصم از میان رفتند، ارداف نجوم،در پی یکدیگر برآمدن آنها. (منتهی الارب). از پس یکدیگر برآمدن ستارگان، از پی درآوردن، از پس کسی درنشستن. (تاج المصادر بیهقی) ، سپس نشاندن. بتَرک نشاندن. بتَرک گرفتن. سوار ساختن کسی را با خود. (منتهی الارب) : ارداف باخویش، او را با خود بر یک مرکب سوار کردن، برنشاندن کسی را پس دیگری، ارداف، و آن از جملۀ کنایات است و کنایت آنست که چون متکلم خواهد که معنی از معانی بگوید معنی دیگر که از توابع و لوازم معنی اوّل باشد بیارد و ازین بدان معنی اشارت کند و این صنعت در جملۀ لغات مستعمل است و بنزدیک خاص و عام متداول، چنانک عوام گویند: در سرای فلان، کسی بسته نبیند و دیگ او از آتشدان فرونمی آید، یعنی مردم بخدمت او بسیار میروند و مهمانی بسیار می کند، چه در سرای نابستن از لوازم کثرت تردّد و اختلاف مردم است و دیگ از بار فروناگرفتن از لوازم طعام بسیاراست و چنانکه شاعر گفته است در حق طبیبی بیمارکش: آنها که ز تیر و تیغ می نگریزند از هیبت کشکاب تو خون میریزند تو رفته بروستا و شهری بمراد بیمار همی شوند و برمیخیزند. و دیگری گفته است در بلندی قدر ممدوح: کرسی بزیر پای نهد آفتاب اگر خواهد که پای قدر تو بوسد بر اوج خویش. و ظهیر گوید: نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان دهد. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم چ طهران ص 274). و مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اِرداف، نزد علماء بیان، آن است که متکلم اراده کند ایراد معنیئی را، اما لفظی را که برای آن معنی وضع شده نیاورد. و هم چیزی هم که دال ّ بر اشارۀ بدان معنی باشد ایراد نکند. لیکن لفظی مرادف آن آرد مانند و قُضِی َ الاَمرُ. که جزئی از آیت قرآن است. و اصل معنی آن باشد که: و هلاک شد کسی که حُکم و قضاء مُبرم الهی بر هلاک او صادر گردیده. و نجات یافت کسی که قضاء خداوندی بر نجات او تعلق گرفته. از این الفاظ عدول شده وطریق اِرداف پیموده برای اختصار. و آگاه ساختن بندگان بر اینکه هلاک هالکان و نجات ناجیان جز بفرمان فرماندهی مُطاع و حُکم کسی که قضاء او غیرقابل ردّ است بطریقی دیگر صورت نپذیرد. و البته فرمان مستلزم فرمانده باشد پس قضاء او تعالی و تقدّس دلالت کند بر توانائی فرمانده و قهر و غضب او و اینکه بیم از عقاب و امید بثواب مخصوص بفرمانبرداری نسبت بفرمانده باشد و این معانی را بتمامها از لفظی که برای آن وضع شده نتوان استنباط کرد. و همچنین است این جمله از آیت: و استوت علی الجودی ّ، که معنی آن آنست که: نشست. پس از لفظ خاص بمعنی نشستن عدول ولفظی مرادف آن ایراد فرموده. چه در لفظ استواء که بمعنی نشستن بحال تمکن و بدون تزلزل و انحراف است خصوصیّتی است که در لفظ جلوس نیست. و همچنین است این جمله از آیت مبارکه: فیهن ّ قاصرات الطرف، که منظور عفّت و پاکدامنی حوران بهشتی است و از کلمه عفیفات عدول فرموده تا دلالت کند بر اینکه حوران بهشتی چندان پاکدامن باشند که دیدۀ آنان اصلاً جز بجانب شویهای خودشان بکسی دیگر نگران نیست و آرزوئی جز دیدار آنان ندارند. و این معانی در لفظ عفت جمع نیست. برخی گفته اند که فرق بین ارداف و کنایه آن است که کنایت انتقال از لازم بسوی ملزوم است و ارداف انتقال از مذکور بمتروک میباشد. چنانکه در اتقان در نوع کنایات بیان شده است
ارتا. ارت. ارد. مأخوذ از اَرتَه و اَرِتَه اوستائی و رتَه سانسکریت بمعنی درستی و راستی و پاکی و تقدس و مجازاً مقدس. این کلمه بصورت مزید مقدم در ’ارداویراف’ دیده میشود. مؤلف برهان قاطع آرد: اردا بر وزن فردا، نام موبدی و دانشمندی است و او در زمان اردشیر بابکان بوده و فارسیان او را پیغمبر دانسته اند و او را ارداد بر وزن فرهاد نیز گفته اند و پدر او ویراف نام داشته بکسر واو - انتهی. باید دانست که اردا نام موبد و دانشمند مزبور نبوده بلکه عنوان وی محسوب میشده است همچون قدیس نزد مسیحیان و نام خود او ویراف بوده است نه نام پدر وی. رجوع به ارداویراف شود
هرگز هیچگاه هگرز کتارچه آغاز کردن آغازیدن ابتدا کردن شروع کردن سر کردن سر گرفتن ابتداء، کارنو و نخستین آوردن نو آفریدن، آشکار کردن پیدا کردن چیزی را. ظرف زمان است برای تاکید در مستقبل نفیا و اثباتا همیشه جاویدان، هرگز هگرز هیچ هیچوقت، بهیچ روی بهیچوجه معاذالله پر گس پر گست
ترکی سپاه بسیجیده، لشگرگاه، نام زبان مردم پاکستان و هند مجموع سپاهیان با تمام لوازم که بجانبی گسیل دارند مجموع قشون و لوازم او در سفر، لشکر گاه اردوگاه، محلی که ورزشکاران یا پیشاهنگان برای تمرین یا تفریح گرد آیند، زبان معمولی در پاکستان و بخشی از هندوستان
ترکی مرغابی چارتابی (گویش گیلکی) سیکا (گویش مازندرانی) نوعی از طیور از راسته پا پرده داران که از رده کاریناتها است. انگشتان پایش توسط غشایی بهم متصلند (برای سهولت شنا در آب) و نوکش دارای تیغه های عرضی برای قطع کردن واره کردن علفها و سایر موارد غذائی میباشد. نژادهای مختلف دارد که از حیث جثه و رنگ و نیروی پرواز با هم متفاوتند. گوشت اردک حل و لذیذ است و مانند دیگر پرندگان خانگی نگهداری میشود