رقصانیدن پسر خود را، شکافتن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قطع کردن و شکافتن چیزی را بصلاح یا بفساد. و عن الکسائی: افریت الادیم قطعته علی جهه الاصلاح. یقال: قد افریت و مافریت، ای افسدت و مااصلحت. (از اقرب الموارد). بریدن و شکافتن یا تباهی کردن. (المصادر زوزنی). بریدن ادیم بر وجه افساد و شکافتن. (تاج المصادر بیهقی) ، نکوهیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ملامت کردن. (از اقرب الموارد) ، بریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال:افریت الاوداج. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کفانیدن گرگ شکم گوسفند را، بریدن پوست را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)