جدول جو
جدول جو

معنی افتقاد - جستجوی لغت در جدول جو

افتقاد
جست و جو در نبودن، بازجستن، مهربانی گم کردن چیزی را از دست دادن، جستن گم شده را، مهربانی دلجویی تفقد
فرهنگ لغت هوشیار
افتقاد
گم کردن، از دست دادن، گمشده را جستن، مهربانی، دلجویی
تصویری از افتقاد
تصویر افتقاد
فرهنگ فارسی عمید
افتقاد
((اِ تِ))
گم کردن چیزی را، جستن گم شده را
تصویری از افتقاد
تصویر افتقاد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
عقیده، باور، پنداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتقار
تصویر افتقار
بی چیزی و تهی دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتصاد
تصویر افتصاد
رگ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
سره کردن، تبه کردن، کاه ازدانه جداکردن: سره از ناسره جداکردن به گزینی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن (خوب از بدیا کاه از گندم و مانند آن)، خرده گرفتن، به گزینی خرده گیری، شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده، جمع انتقادات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتقار
تصویر افتقار
فقیر شدن، بینوا شدن، نیازمند شدن، تهیدستی، درویشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتقار
تصویر افتقار
((اِ تِ))
ندار شدن، نیازمند گشتن، فقر، تهیدستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
((اِ تِ))
باور داشتن، گرویدن به یک دین، باور، گروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
((اِ تِ))
خالص کردن، جدا کردن خوب از بد، خرده گرفتن، برشمردن درستی ها و نادرستی های یک اثر ادبی یا هنری
فرهنگ فارسی معین
بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری به طوری که خوبی ها و بدی هایش آشکار شود، عیب جویی، آشکار کردن عیب کسی، آشکار کردن عیب شعر، جدا کردن پول خوب از بد، نقد گرفتن پول، سره گرفتن، سره کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
چیزی را باور داشتن، به درستی چیزی ایمان داشتن، عقیده، رای، نظر، عقیده و ایمان به حق بودن دین اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
Credence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
Criticism
دیکشنری فارسی به انگلیسی