معنی انتقاد انتقاد بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری به طوری که خوبی ها و بدی هایش آشکار شود، عیب جویی، آشکار کردن عیب کسی، آشکار کردن عیب شعر، جدا کردن پول خوب از بد، نقد گرفتن پول، سره گرفتن، سره کردن فرهنگ فارسی عمید