جدول جو
جدول جو

معنی افتقاد

افتقاد
گم کردن، از دست دادن، گمشده را جستن، مهربانی، دلجویی
تصویری از افتقاد
تصویر افتقاد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با افتقاد

افتقاد

افتقاد
جست و جو در نبودن، بازجستن، مهربانی گم کردن چیزی را از دست دادن، جستن گم شده را، مهربانی دلجویی تفقد
فرهنگ لغت هوشیار

افتقاد

افتقاد
بمعنی گم کردن یعنی ناموجود کردن. (غیاث اللغات). گم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فقد. (تاج المصادر بیهقی). فقدان. نایافتن. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا

انتقاد

انتقاد
سره کردن، تبه کردن، کاه ازدانه جداکردن: سره از ناسره جداکردن به گزینی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن (خوب از بدیا کاه از گندم و مانند آن)، خرده گرفتن، به گزینی خرده گیری، شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده، جمع انتقادات
فرهنگ لغت هوشیار

افتقار

افتقار
فقیر شدن، بینوا شدن، نیازمند شدن، تهیدستی، درویشی
افتقار
فرهنگ فارسی عمید