جدول جو
جدول جو

معنی افتالیت - جستجوی لغت در جدول جو

افتالیت
نام هیاطله. مورخان رومی هیاطله را بدین اسم نامیده اند که ظاهراً مأخوذ از ’افتالانوس’ پیشوای هیاطله است که بدست پیروز پادشاه ساسانی بقتل رسید. (از احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 183- 184). و برای تفصیل بیشتر رجوع بکتاب مذکور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افتالیدن
تصویر افتالیدن
دریدن، شکافتن، افشاندن، ریختن و پاشیدن، پراکنده ساختن، فشاندن، اوشاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفتالین
تصویر نفتالین
ماده ای جامد، بدبو و سفید رنگ به صورت گرد و پوسته های نازک که از قطران زغال سنگ به دست می آید و برای محافظت پارچه های پشمی، قالی و قالیچه از بید و موریانه به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتالیده
تصویر افتالیده
پراکنده، ریخته، پاشیده
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
ژزف جوگاشویلی. سیاستمدار و پیشوای روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق). مولد گرجستان بسال 1879 میلادی وی از زعمای انقلاب روسیه و از همکاران لنین است. در سال 1923 رئیس کمیساریاها بود و در جنگ جهانگیر دوم ملت شوروی را در مقاومت با سپاهیان آلمان هدایت کرد و فاتح شد. مرگ او بسال 1953 میلادی بود
لغت نامه دهخدا
(کَ شُ دَ)
پراکندن. پاشیدن. افشاندن. (برهان) (ناظم الاطباء). پاشیدن. پراکنده کردن. برافشاندن. (آنندراج). شکافتن و دریدن است. (برهان) (آنندراج). شکافتن. دریدن. تلف نمودن. (ناظم الاطباء). رجوع به افتال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فاتالیست
تصویر فاتالیست
فرانسوی بره پذیر (بره قضا و قدر سرنوشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استالین
تصویر استالین
سیاستمدار وپیشوایاتحاد جماهیر شوروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افضالات
تصویر افضالات
جمع افضال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتالیدن
تصویر افتالیدن
دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
ماده ای است خشک و بدبوی و سفید رنگ که از نفت گیرند و برای جلوگیری از بید زدن پارچه و لباس های بافته پشمی و قالی و همچنین برای دفع موریانه بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
((نَ))
جسمی است که از قطران زغال سنگ بدست می آید جامد و سفید با بلورهای درخشان و بوی نافذ است. در صنایع رنگ سازی و عطرسازی به کار می رود. نوع ناخالص و نامرغوب آن برای دفع حشرات مفید است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
اتّصالك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
Connectivity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
connectivité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
연결성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
bağlantı özellikleri
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
رابطہ سازی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
uhusiano wa mtandao
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
সংযোগযোগ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
חיבוריות
دیکشنری فارسی به عبری
انفجار، تورّم
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
接続性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
connectiviteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
कनेक्टिविटी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
konektivitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
ความเชื่อมโยง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
conectividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
conectividade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
连接性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
łączność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
з'єднуваність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
Konnektivität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
подключаемость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتصالیت
تصویر اتصالیت
connettività
دیکشنری فارسی به ایتالیایی