منسوب است بغلق که معنی چفت در و کلون را افاده میکند و شاید بعض اجداد عرب را که بدان نسبت می کنند شغل کلون سازی داشته است. (از لباب الانساب). و آنکه به وی نسبت کنند: ابوالحسین احمد بن عبداﷲ بن الحسین بن آمدی معروف به ابن اغلاقی از اهل واسط است. وی در اصل آمدی بود و در واسط بدنیا آمد و در همان جا سکونت کرد. او برادر ابوالرضا مبارک بن عبدالله بن حسین و شیخی صالح صدوق و مردی عالم و فاضل بود و سمعانی از هر دو استماع حدیث کرد. (لباب الانساب)
منسوب است بغلق که معنی چفت در و کلون را افاده میکند و شاید بعض اجداد عرب را که بدان نسبت می کنند شغل کلون سازی داشته است. (از لباب الانساب). و آنکه به وی نسبت کنند: ابوالحسین احمد بن عبداﷲ بن الحسین بن آمدی معروف به ابن اغلاقی از اهل واسط است. وی در اصل آمدی بود و در واسط بدنیا آمد و در همان جا سکونت کرد. او برادر ابوالرضا مبارک بن عبدالله بن حسین و شیخی صالح صدوق و مردی عالم و فاضل بود و سمعانی از هر دو استماع حدیث کرد. (لباب الانساب)
جانب دیوار که سایه بوی بازگردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مقهورتر: اخنع الاسماء عند اﷲ ملک الاملاک، ای اذلها و اقهرها. (منتهی الارب) (یادداشت مرحوم دهخدا)
جانب دیوار که سایه بوی بازگردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مقهورتر: اخنع الاسماء عند اﷲ ملک الاملاک، ای اذلها و اقهرها. (منتهی الارب) (یادداشت مرحوم دهخدا)
ابزاری که بدان سرمه در چشم می کشند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) ، ابزاری آهنین که بدان موی و چرک از روی ادیم دور می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به محلاه شود
ابزاری که بدان سرمه در چشم می کشند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) ، ابزاری آهنین که بدان موی و چرک از روی ادیم دور می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به محلاه شود
مؤنث امرء. زن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). همزۀ آن وصل و را در هر حال مفتوح است و در آن لغت دیگری است: مراءه بوزن تمره. جایز است فتحۀ همزه به راء نقل و خود همزه حذف شود و مره بوزن سنه باقی بماند و شکل دیگری نیز از این کلمه گفته اند و آن امروءاست. (از اقرب الموارد). جمع آن بلفظش نیامده. (از منتهی الارب). ج، نساء، نسوه، نسوان. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مراءه و امروء و اقرب الموارد شود
مؤنث امرء. زن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). همزۀ آن وصل و را در هر حال مفتوح است و در آن لغت دیگری است: مراءه بوزن تمره. جایز است فتحۀ همزه به راء نقل و خود همزه حذف شود و مره بوزن سنه باقی بماند و شکل دیگری نیز از این کلمه گفته اند و آن امروءاست. (از اقرب الموارد). جمع آن بلفظش نیامده. (از منتهی الارب). ج، نساء، نسوه، نسوان. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مراءه و امروء و اقرب الموارد شود