جدول جو
جدول جو

معنی اغاز - جستجوی لغت در جدول جو

اغاز
(اَ)
قصد و اراده، تیره رنگ شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تیره رنگ شدن و گردآلود شدن. (آنندراج). تیره رنگ گردیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایاز
تصویر ایاز
(پسرانه)
نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایاز
تصویر ایاز
نسیم شب، نسیم سرد، باد خنک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغاز
تصویر چغاز
بی حیا و بد زبان، برای مثال چون چغر گشت بناگوش چو سیسنبر تو / چند نازی پس این پیرزن زشت چغاز (ناصرخسرو - ۱۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
شعبه ای از دریا بین دو خشکی که دو دریا را به هم مربوط می سازد یا دو خشکی را از هم جدا می کند، تنگه، باب مثلاً بغاز داردانل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پغاز
تصویر پغاز
گوه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانه، پانه، پهانه، فهانه، بغاز، براز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بغاز
تصویر بغاز
قطعه ای چوب که در کفش دوزی میان قالب کفش قرار می دهند
گوه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانه، پانه، پهانه، فهانه، پغاز، براز، برای مثال ژاژ همی خایم و ژاژم شده خشک / خار دارد همه چون نوک بغاز (ابوالعباس - شاعران بی دیوان - ۱۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الغاز
تصویر الغاز
سخن سربسته گفتن، در ادبیات در فن بدیع چیستان گفتن، اشاره به سوی موصوف مجهولی با بیان صفات او یا با قلب، تصحیف و تبدیل کلمات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
مقابل انجام و فرجام، لحظه یا جای شروع کار، شروع، بن مضارع آغازیدن، روز ازل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الغاز
تصویر الغاز
لغز ها، چیستان ها، کردک ها، جمع واژۀ لغز
فرهنگ فارسی عمید
(اَ زَ / زِ)
افزاری است کفش دوزان را. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، اسب سمند. (آنندراج) : ورد اغبس، اسب سمند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). الورد الاغبس، از اسبان آن است که فارسیان آنرا سمند خوانند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لغاز
تصویر لغاز
خرده، عیب
فرهنگ لغت هوشیار
چوبکی باشد که درودگران در شکاف چوب نهند تا زود شکافد چوبکی که کفشدوزان در فاصله کفش و کالبد فرو برند تا کفش گشاده شود پهانه پانه فانه گاوه گوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاز
تصویر ایاز
باد سرد و خنک
فرهنگ لغت هوشیار
چیستان گویی سربسته گویی جمع لغز چیستانها. الف هزار (1000)، جمع آلاف الوف، هزاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغماز
تصویر اغماز
کسی را نزد دیگران کوچک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازاز
تصویر ازاز
درخت کرم دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
بدائت، بده، فاتحه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی تنگه آبراه -1 قطعه چوبی که کفشگیران میان کفش و قالب گذارند پغاز فانه پانه فهانه، تکه چوبی که نجاران بوقت شکافتن چوب در شکاف آن گذارند پغاز فانه پانه فهانه. قسمت آب باریکی که دو دریا را بهم متصل میکند و یا دو خشکی را از هم جدا مینماید مانند بغاز بسفر و بغاز دارد انل که اولی دریایی اسود را بدریای اژه (بحر الجزایر) متصل مینماید و آن هر دو آسیا را از اروپا جدا میکنند باب تنگه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغاز
تصویر لغاز
((لُ))
عیب، خرده، به کنایه از کسی بد گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغاز
تصویر لغاز
((لُ))
گوشوار دیوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چغاز
تصویر چغاز
((چَ))
زن بی حیا و دشنام ده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پغاز
تصویر پغاز
((پَ))
بغاز، چوبکی باشد که درودگران در شکاف چوب نهند تا زود شکافد، چوبکی که کفشدوزان در فاصله کفش و کالبد فرو برند تا کفش گشاده شود، پهانه، پانه، فانه، گاوه، گوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بغاز
تصویر بغاز
((بُ))
تنگه، باب، بخشی از دریا که دو خشکی را از هم جدا می نماید، یا دو دریا را به هم می پیوندد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بغاز
تصویر بغاز
((بِ))
قطعه چوبی که کفاشان میان کفش و قالب گذارند، تکه چوبی که نجاران به وقت شکافتن چوب در شکاف آن گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
اول، شروع، ابتدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایاز
تصویر ایاز
نسیم، باد خنک، شبنم
فرهنگ فارسی معین
((اِ))
ریسمانی که به وسیله آن خرده دست شتر بربندند تا دست از زمین برداشته دارد، بند، نام رگی است در پای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغماز
تصویر اغماز
چشم پوشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
Opening, Beginning, Commencement, Inception, Initialization, Initiation, Origination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
начало , инициализация , инициатива , открытие , происхождение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
Anfang, Beginn, Initialisierung, Initiierung, Eröffnung, Ursprung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
початок , ініціалізація , ініціація , відкриття , походження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
początek, inicjalizacja, inicjacja, otwarcie, geneza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
开始的 , 开始 , 初始化 , 启动 , 起源
دیکشنری فارسی به چینی