معنی آغاز آغاز مقابل انجام و فرجام، لحظه یا جای شروع کار، شروع، بن مضارع آغازیدن، روز ازل تصویر آغاز فرهنگ فارسی عمید
آغاز آغاز Opening, Beginning, Commencement, Inception, Initialization, Initiation, Origination دیکشنری فارسی به انگلیسی