جدول جو
جدول جو

معنی اعمش - جستجوی لغت در جدول جو

اعمش
تر چشم: کسی که همواره آب از چشمش می ریزد، نامی است کسی که بسبب مرض آب از چشمش جاری شود
فرهنگ لغت هوشیار
اعمش
کسی که چشمش ضعیف باشد و از آن آب بریزد
تصویری از اعمش
تصویر اعمش
فرهنگ فارسی عمید
اعمش
((اَ مَ))
کسی که به سبب مرض، آب از چشمش جاری شود
تصویری از اعمش
تصویر اعمش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکمش
تصویر اکمش
پاکوتاه، نیمه کور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعنش
تصویر اعنش
شش انگشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمی
تصویر اعمی
کور و نابینا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمل
تصویر اعمل
اثرگذارنده تر، عمل کننده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمر
تصویر اعمر
آبادان تر، معمورتر، عامرتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعما
تصویر اعما
کور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکمش
تصویر اکمش
نیمه کور، پا کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمی
تصویر اعمی
((اَ ما))
کور، نابینا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعمی
تصویر اعمی
کور، نابینا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعم
تصویر اعم
بسیار، جماعت بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمش
تصویر عمش
ضعف بینایی با ریزش اشک چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعم
تصویر اعم
شامل تر، فراگیرنده تر، همگانی تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمش
تصویر عمش
سستی بینایی کم سویی چشم، ریزش اشک تر چشمی، کار سازی سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعم
تصویر اعم
((اَ عَ مّ))
عام تر، شامل تر، گروه بسیار
فرهنگ فارسی معین