- اعصی
- نافرمانتر
معنی اعصی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به اخص از روی اخص، قسمی در هم و شاید درهم اخص (اخصیه) بمعنی در هم قل هو اللهی باشد
بخشنده تر، عطا دهنده تر
کج ساغ، دندانکج، خشک تن، کارسخت
مرد بی مو، نیزه زدوده
نافرمانی برندادن
شبکور، نام چامه سرایی است تازی کسی که چشمش در شب نبیند شبکور
دشمن تر، ستمکار تر
می آهنگم می خواهم بگویم (فعل متکلم وحده از مضارع بمعنی قصد میکنیم) کلمه ایست که در تفسیر و توضیح مطلبی گویند یعنی: مشتری آسمان جلال و منقبت اعنی خداوند خواجه جهان
کور و نابینا
بلند و بالای هر چیز، بزرگتر
دورتر
نافرمانی کردن
نافرمانی کردن، سر از اطاعت پیچیدن
یعنی. در تفسیر و توضیح مطلبی گفته می شود
آنکه از کسی یا چیزی به ستوه آمده است، نافرمان، عصیان کننده، سرکش، گناهکار
گناهکار و نافرمان
نا فرمانی شده نافرمانی شده
سرکش، نافرمان، گناهکار
کور، نابینا
برتر، هشتاد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۹ آیه، بلندتر، بالاتر
عصا، در علم نجوم ستاره های دنباله دار
نا فرمان سرکش، جمع عصا، دستوار ها تخله ها جمع عصا چوب دستیها، ذوذنبهایی به شکل عصا و مستقیم به خلاف ذوذنبهایی که ذنب آن ها مایل است