- اعصاد
- پیچیدن
معنی اعصاد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درو گاهان درو هنگام
آماده چیزی شدن، محیا ساختن، چشم داشتن، انتظار
بالا رفتن
شماره ها
جشن ها
سهشگران
آمادن آماده بودن آماده کردن
بنده کردن، گردهم آیی، دورکردن راندن
چنگ در زدن، خودداری
سخت شدن چون سخت شدن دندان
گرد انگیزی، ورزش سخت، به شتاب رفتن، به بیراهه افتادن
گردباد و به عصر درآمدن زمان، دهر
جمع عصب، پی، مفاصل
جمع عصا، دستواره ها چوبدست ها
علم، علم حساب و قسمی از ریاضیات، علم عدد، علم جفر
جمع عید، روز جشن اهل اسلام
در افتادن، پیاپی هراشیدن (هراش استفراغ)، خوی ریختن، بند نیامدن خون
ستون نهادن
آماده گردانیدن، مهیا ساختن
صعود کردن، بالا برآمدن، بالا رفتن
عصرها، روزگار، دهرها، جمع واژۀ عصر،
عیدها، روزهای جشن، جشن ها، جمع واژۀ عید
عددها، شمارگان، ساز و برگ جنگ، جمع واژۀ عدد
عصبها، کنایه از وضعیت روحی شخص، جمع واژۀ عصب
عودها، بازگشتن علائم بیماری ها، بازگشتن ها، جمع واژۀ عود
جمع عید، جشن ها
جمع عصب، پی ها، عصب ها، وضع روحی و روانی