جدول جو
جدول جو

معنی اعتلا - جستجوی لغت در جدول جو

اعتلا
بالندگی، بهبود
تصویری از اعتلا
تصویر اعتلا
فرهنگ واژه فارسی سره
اعتلا
بلند شدن، برتری یافتن، بر بلندی رفتن، چیرگی یافتن بلند شدن، برتری یافتن، بر بلندی بر آمدن، بلندی برتری
فرهنگ لغت هوشیار
اعتلا
بلندپایه شدن، بر دیگری برتری یافتن
تصویری از اعتلا
تصویر اعتلا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتلان
تصویر اعتلان
آشکاری پیدایی
فرهنگ لغت هوشیار
بیمار شدن، بهانه آوردن، سرگرم شدن، گناه جستن، پیاپی نوشیدن، فرنود آوردن مشغول داشتن به کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلاق
تصویر اعتلاق
دل باختن، برآویختن معشوق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلاف
تصویر اعتلاف
چریدن علف خوردن چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلاط
تصویر اعتلاط
پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
کشتی گرفتن نبردیدن، بالندگی گیاهان، تپانچه زدن خیزابه (موج)، جنبیدن، توده شدن ریگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلال
تصویر اعتلال
علت داشتن، علیل شدن، بیمار شدن، بهانه آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتلال
تصویر اعتلال
((اِ تِ))
بیمار شدن، بهانه آوردن، کسی را به کاری مشغول داشتن، بیماری، مرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتلاء
تصویر اعتلاء
((اِ تِ))
برتری یافتن، بلند شدن، بلندی، برتری
فرهنگ فارسی معین
آسیب دیدگی، دچاری، آزمودن، پرسیدن و آگاهی یافتن دچار شدن گرفتار شدن در بلا افتادن، آزمودن امتحان کردن آزمایش کردن، گرفتاری مصیبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتلا
تصویر اجتلا
در به در کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلا
تصویر اختلا
سربریدن، گیاه تازه بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استلا
تصویر استلا
فر بهیدن گوسپندان اندوه به در کردن، شادانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتلا
تصویر ابتلا
آلودگی، دچاری، گرفتاری، دچار شدن، دامن گیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتنا
تصویر اعتنا
پروا، روی آوری، پرداختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتدا
تصویر اعتدا
ستم کردن بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
توجه داشتن به امری یا کسی، اهتمام ورزیدن بکاری: توجه داشتن بامری یا کسی، فکر اندیشه توجه
فرهنگ لغت هوشیار
پرهیزیدن، پاسداشت پاس داشت، بیدار ماندن، پیش پرداخت پذیرفتن پیش بها گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتلا
تصویر افتلا
از شیر گرفتن، پروردن، نگاهداشتن، نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
پر شدن، پری، پری شکم، فراوانی خون و اخلاط، رودل، تخمه، نفخ شکم در اثر پر خوردن، بر آمدگی شکم در اثر پر خوری، سنگینی معده در اثر خوردن غذا، عدم هضم به سبب کندی کار معده، اختلال کار باب المعده ،آمایش شکم، انباشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتلا
تصویر ایتلا
ائتلا، سوگند خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتدا
تصویر اعتدا
ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتنا
تصویر اعتنا
اهتمام ورزیدن به کاری، توجه داشتن به امری یا کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابتلا
تصویر ابتلا
در بلا افتادن، دچار شدن به بیماری، گرفتاری، رنج، سختی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امتلا
تصویر امتلا
پر شدن، آکنده شدن، پری، پری و آکندگی معده به واسطۀ هضم نشدن غذا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعلا
تصویر اعلا
(پسرانه)
برگزیده، برتر
فرهنگ نامهای ایرانی
بلند، نفیس، برگزیده ای از هر چیز، اعلاتر، بهتر، بلند کردن، بر کشیدن بر آوردن، افراشتن، برتر بلندتر بالاتر، برگزیده از هر چیز. یا اعلی وادنی. برتر و فروتر. یا اعلی و اسفل. بالاتر و پایین تر و برتر و فروتر. توضیح این کلمه را ایرانیان گاه بصورت (اعلا) نویسند. یا اعلی حضرت. عنوانی مخصوص شاهان و سلاطین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلا
تصویر اعلا
بلند گردانیدن، بالا بردن، بر جای بلند برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتلا
تصویر عتلا
جمع عتیل، مزدوران زاوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلالات
تصویر اعتلالات
جمع اعتدال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلااعتلا
تصویر اعتلااعتلا
ارجمند وبلند پایه شدن
فرهنگ لغت هوشیار