جدول جو
جدول جو

معنی اعتلاق

اعتلاق
(یَ زِ خوا / خا)
عاشق شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دوست داشتن. (تاج المصادر بیهقی). عاشق شدن. (المصادر زوزنی). عاشق گشتن. (یادداشت بخط مؤلف). دوست داشتن پسربچه. و بدین معنی بنفسه متعدی شود. یقال: اعتلق الغلام، احبه. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا