معنی اعتباء - جستجوی لغت در جدول جو

اعتباء

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

اعتماد، قدر، منزلت، آبرو، در علم اقتصاد حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول، راستی، درستی، چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن، چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن، عبرت گرفتن، پند گرفتن، در علم اقتصاد مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته می شود

اعتماد، قدر، منزلت، آبرو، در علم اقتصاد حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول، راستی، درستی، چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن، چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن، عبرت گرفتن، پند گرفتن، در علم اقتصاد مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته می شود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اعتماء — تصویر اعتماء

گزینش، آهنگیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتزاء — تصویر اعتزاء

باز بستن خود ستایی در نبرد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتصاء — تصویر اعتصاء

تکیه کردن، بر عصا، دستواره ساختن، کاربرد دستواره، زدن، شمشیر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتفاء — تصویر اعتفاء

بخشش خواستن نیکی خواستن دهش خواهی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتقاء — تصویر اعتقاء

به آب رسیدن از شاخه به شاخه رفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتباد — تصویر اعتباد

بنده گرفتن بنده کردن

فرهنگ لغت هوشیار

برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد

برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

قول واعتماد، اطمینان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتباط — تصویر اعتباط

فرسایش خاک، دروغگویی بی بهانه، به ستم کشتن، جوانمرگی

فرهنگ لغت هوشیار

دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتذاء — تصویر اعتذاء

تاته خوردن خوردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ارتباء — تصویر ارتباء

دیدبانی، چشم داشت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اختباء — تصویر اختباء

پنهان شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

((اِ تِ))

پند گرفتن، آبرو، قدر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اعتداء — تصویر اعتداء

((اِ تِ))

ستم کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اعتلاء — تصویر اعتلاء

((اِ تِ))

برتری یافتن، بلند شدن، بلندی، برتری

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اجتباء — تصویر اجتباء

((اِ تِ))

برگزیدن، انتخاب کردن، فراهم آوردن، برگزیدگی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اعتناء — تصویر اعتناء

((اِ تِ))

اهتمام ورزیدن به کاری، توجه داشتن به کسی یا کاری

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

Credibility, Validity

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

crédibilité, validité

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

credibilidad, validez

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

विश्वसनीयता , वैधता

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

kredibilitas, keabsahan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

ความน่าเชื่อถือ , ความถูกต้อง

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

betrouwbaarheid, geldigheid

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

credibilidade, validade

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

credibilità, validità

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

可信度 , 有效性

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

wiarygodność, ważność

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

достовірність , дійсність

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

Glaubwürdigkeit, Gültigkeit

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

надежность , действительность

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از اعتبار — تصویر اعتبار

אמינות , תּוֹקֶף

دیکشنری فارسی به عبری